خواندن گزارشهای این کتاب جذاب، به وضوح نشان می دهد که مردم ایران در چیزی حدود ۱۳۰ سال پیش، حتی بزهکاری هایشان چه قدر ساده و کوچک بوده است. در ادامه چند نمونه از گزارش های کتاب را می خوانید.
مثلاً:
دیروز پیرزنی از بازار گلوبندک می گذشته شخص تفرشی جلو قاطری در دست داشته می رفته قاطر لگدی به ضعیفه زده مشارالیها افتاده بی حال می شود. اجزای حکومت جلیله رسیده شخص تفرشی را با قاطر به حکومت می برند. در آنجا چون ضعیفه به حال آمده و صدمه به او وارد نیامده بود جزیی پول گرفت به مشارالیها داده با رضایت می رود.
دیشب شخص طراری به دکان حاج علی عطار رفته یک شیشه آب لیمو قیمت کرده می گوید بده به شاگردت همراه من بیاورد پولش را بگیرد. مشارالیه هم شیشه را به توسط شاگرد خود همراه او فرستاده می برد درب خانه ای داخل شده بیرون آمده می گوید باید پول سیاه بدهم برو به استادت بگو اگر راضی می شود بیا بگیر پسره می رود که از استادش سئوال کند مشارالیه شیشه را به آسودگی برداشته می برد خبر به اجزای پلیس دادند. پلیس ها در جستجو هستند که آن شخص را به دست آورند.
متن کامل در خبرآنلاین
0 comments:
Post a Comment