Tuesday, February 11, 2014

در حاشیه یک تدفین غریبانه...

بهمن 1392 ساعت 13 بهشت زهرا؛ این تاریخی بود که اعلان نشد، تا بهمن فرزانه مترجم فقید ایرانی در غربت نام‌آوران بهشت زهرا دفن شود.

 واین برای ما که «مارکز» را با او شناختیم، کمی قدرنشناسانه است. به جز تعداد خبرنگار و نماینده‌ی چند انتشاراتی، ستاره و ثریا هیجکس دیگری در غربت آنروز بهشت زهرا و برسر مزار بهمن فرزانه حاضر نشده بود.

 نه مراسمی درکار بود، نه سخنرانی و نه نماینده‌ای از جانب اصحاب دولتی، و نه حتی چهره‌ی آشنا و هواداری هیچ‌یک حاضر نبودند تا مراسم تدفین فرزانه به حقیرانه‌ترین شکل ممکن برگزار شود.

برای ما که جز چند تسلیت‌واره‌ی سانتی مانتال در فیس‌بوک کار دیگری نمی‌کنیم نباید چندان مایه‌ی مباهات باشد که جهانی را آب می‌برد و ما در خواب هی لایک می‌کنیم! هی لایک می‌کنیم.

نمی‌دانم که او اگر می‌دانست قرار است از پس غربتی 50 ساله دوباره به‌خاک وطن بیاید، بعد راهی خانه‌ی سالمندان شده و از پی یک عمل ناموفق راهی قبرستان شود بازهم حاضر بود که به کشورش بازگردد یا نه؟  اما این را می‌دانم اگر او نبود بقول شاملو ما رئالیسم جادویی را هرگز نمی‌شناختیم. این را میدانم اگر او نبود بقول دولت آبادی دریچه‌ی ادبیات آمریکای لاتین به سوی ما باز نمی‌شد.

اگرچه خیلی‌ها همچون احمد پوری مترجم شناخته شده‌ی این روزها هم معتقدند که ترجمه‌ی موفق همین یک کتاب یعنی «صدسال تنهایی» برای جاودانه کردن او در تاریخ ادبی ما کافی‌ست اما خود فرزانه از وجود چنین ذهنیتی در گمانه‌ی کتابخوانان ایرانی خرسند نبود. چه اینکه می‌گفت، ترجمه ی  این اثر او را به ورطه‌ی تنهایی انداخت تا تنها همین کارش مورد توجه قرار گیرد و بقیه کارهایش دیده نشود.

حتی اگر فیلمنامه «در نیمه‌بسته»، رمان «سرباز دل» و همچنین مجموعه داستان‌ «سوزن‌های گمشده» را بعنوان آثار تالیفی‌اش نادیده بگیریم، نادیده گرفتن ترجمه کارهای آلبا دسس پدس، گراتزیا کوزیما دلدا، لوئیچی پیراندلو، آنا کریستی، اینیاتسیو سیلونه، رولد دال، گابریل دانونزیو، واسکو پراتولینی، ایروینگ استون، جین استون و امثالهم کاری منصفانه نیست و انجام آن هنر و دانشی میخواست که هر مترجمی دارای آن نیست.

هرچند برخی هم در پاسخ می‌گویند که پس از ترجمه‌ی موفق کار مارکز او نیز مانند خیلی از قلم‌ورزان و هنرمندانی که کارشان می‌درخشد در ارائه‌ی کار بعدی دچار وسواس شد. و حتی در سطحی فراتر برخی نظیر امیرحسین خورشیدفر ترجمه‌های دیگر فرزانه را برای مردمان سرزمینی که او آنجا را «بهشت مترجمان» می‌خواند چندان مناسب  نمی‌دانند.

البته او در ابتدای تابستان سال جاری درحالی که تازه به ایران آمده بود گفته بود بعلت آنچه آنرا «نبودن آثار مناسب» می‌داند دیگر قصد ترجمه‌ی اثر ندارد ولی شاید تنهایی مترجم صدسال تنهایی در خانه‌ی سالمندان و بستری شدن در بیمارستان به او کوتاهی بی‌شرمانه ی زندگی را فهمانده بود که به خبرنگار ایسنا گفته بود در صورت ترخیص از بیمارستان بازهم ترجمه خواهد کرد. اما افسوس که...

و چه غم انگیز است سخن آیدین اغداشلو که می‌گوید «وقتی بالاخره فهمیدم که درخانه‌ی سالمندان جای گرفته خیالم راحتتر شد» چه اینکه اینکار را بهتر از درتنهایی مردن پیرمردی‌ میدانست که ترجمان صدسال تنهایی‌ بود.


__________________________________

اشاره: این مطلب پیشتر در پایگاه خبری پارسینه منتشر شده 
ادامه مطلب

Tuesday, February 04, 2014

حلقه‌های روحانی!

اگرچه عمدتاً با محتوای و خط مشی این رسانه همدل نیستم اما تیم ایران وایر را متشکل از آدمهای خوشفکری میدانستم, که در مدت کوتاهی سعی به جا انداختن خودبا استفاده از شبکه های اجتماعی دارد. اما کم کم مشکلات این سایت هم درحال نمایان شدن است.
که نمونه‌ انها علاوه بر آلبومهای بی ربط ارائه ی تحلیل های به ظاهر انتقادی‌ست که برای ایجاد سویه های انتقادی محملات بی ربطی را کنار هم می چینند! حقیقت نژاد دریکی از این گزارش با نا امید تلقی کردن منتقدان و اصلاح طلبان اینگونه گفته که آنها از پیگیری مطالبات خود مایوس و سرخورده شده اندو در رقابت برای کسب قدرت انگیزه شان را از دست داده اند!
اما غافلست از اینکه تقریبا اکثریت اصلاح طلبان بعد از انتخابات چشمداشتی به قدرت نداشتند! آن اقلیت هم دراین 8سال اخیر خیلی دوست نداشتند! خودشان را اصلاح طلب نشان دهند!
نویسنده در ادامه سیاستهای اقتصادی دوران خاتمی را بدون ذکر دلیل متعارض خوانده, درحالی که خاتمی با همین سیاستهای بقول آقا متعارض با ثبات ترین دوران اقتصادی را پس از انقلاب ایجاد کرد!
حقیقت نژاد  در تحلیل خود دوست داشته خبر سازی جریانهای محافظه کار بعد از استعفای نجفی را واقعی بیانگارد و با تقسیم بندی غلط از اطرافیان روحانی حلقه اول را متمایل به حضور در قدرت و بسط آن معرفی کند!
این درحالیست که در شرایط فعلی این تحلیل از بنیاد غلط است. چراکه بعنوان مثال ربیعی که از چهره های نزدیک به خاتمی محسوب میشود و در این مدت به رغم جنجالهای مربوط به مرتضوی بی سر و صدا درحال پست کشی ست! و کلا دوستان اصلاح طلبش را یادش رفته!
اما مثلا یونسی با آن پیشینه که خیلیها در زمان انتخابش توسط خاتمی غر میزدند, حرفهایی را به زبان میآورد که عبدالله نوری هم به زبان نیاورد! یا علی جنتی که هیچ سابقه ی فرهنگی درست و درمانی نداشت و کسی هم از او انتظار چنین رفتاری را نداشت, سعی کرده بی سر و صدا سیاستهای فرهنگی دوران اسمشو نبر را پیاده کند! و کتابهای مجوز نگرفته را یاواش یاواش منتشر بشود! اگرچه در تمام وزارتخانه ها باج داده می‌شود!
گزارشگر این مطلب با یک حلقه دانستن انصاری و ترکان و انصاری و سریع القلم و یونسی به تلویح مدعی چند دستگی در تیم روحانی شده! آنهم بی هیچ دلیلی!
هرچند این قبیل دعاوی تعارض و مصر بودن به چند دستگی از جانب یک رسانه ی اپوزسیون مطرح شده اما علت اصلی آن منشعب از تحلیلی‌ست اصولگرایانه! حقیقت هم آنست که این مجلس برمبنای همین تحلیل پیش فرض با دولت مواجه می‌شود. و این رویکرد غلط مجلس باعث شده روحانی با رندی بیش و کم از افتادن پایش در چاله‌ها نظارتی جلوگیری کند! نمونه تاثیر گذار این تحلیلهای غلط در رای دادن نمایندگان به وزرای روحانی هم تاثیر خود را گذاشت! نمایندگان با این ذهنیت که وزارتخانه های فرهنگی و آموزشی نباید دست اصلاح طلبان بیفتد، حواسشان نشد که مثلا حضور آدمی مثل ربیعی در وزارت رفاه که سر و کارش با کارگران و اقشار محروم و کم درآمد جامعه است! در صورت عملکرد درست می‌تواند گسست ایجاد شده بین اصلاح‌طلبان و دهک های پایین جامعه را هم برطرف کندو باعث بسط پایگاه اصلاح طلبان بشود!
ادامه مطلب
 
ساخت سال 1388 سکوت.قدرت گرفته با بلاگر تبدیل شده به سیستم بلاگر توسط Deluxe Templates. طراحی شده بوسیله Masterplan. . بهینه شده برای سیستم فارسی مجتبی ستوده