Wednesday, May 30, 2007

دانلود آهنگهای گروه در حصار وسوسه - Within Temptation



سلام . اینم آهنگهائی که میخواستین. حالا هی بگین من بدم!
ادامه مطلب

Monday, May 28, 2007

پول و زرزر

با دوستی برای بنزین زدن به پمپ بنزین رفته بودم.
جوانک ژنده پوشی گدایی می کرد.
دوستم علیرغم مخالفت من جوانک را صدا زد و در حالی که یک اسکناس صد تومانی به او می داد به او گفت:
شما جوان هستی و حیف است که به جای کار کردن گدایی می کنی.
جوانک پول را در جیبش گذاشت و در حالی که دور می شد گفت:
صد تومن داده زر زر هم می کنه!
آیا شما به مستمندان کمک می کنید؟ و چرا؟
Blog of:گوشزد
ادامه مطلب

Tuesday, May 22, 2007

ماهيت وبلاگ ازديد وبلاگ نويسان قزوين


ماجراي تشكيل كانون وبلاگ نويسان در قزوين قصه ي پر طمطراقي نبود كه بخواهد توجه ديگران را به خود جلب نمايد (و همين مسئله يكي از نقاط ضعف اين قضيه به شما مي آمد) وليكن شنيدن قصه ي آن براي وبلاگ نويسان اين شهر و يا فعالان حوزه هاي فرهنگي و اجتماعي و اطلاع رساني ِ اين شهر كهن خالي از لطف نيست.
طي اين سالها روزنامه ها و مجلات آنقدر از وبلاگ و وبلاگ نويسي سخن گفته اند كه هر روزنامه نگار يا روزنامه خوان و يا هركسي كه مستقيم و غير مستقيم اخبارهاي گوناگون را دنبال ميكنئ، كم و بيش از وجود اين پديده مطلع مي باشد. منتهاي مراتب وبلاگ نويسي در ميان فارسي زبانان با حالت رايج ميان ديگر زبانها و ديگر كشور هاي جهان دچار ِ وجوه افتراق ِ مهم و تاثير گذاري ست كه نمي توان آن را ناديده گرفت.در دهكده ي جهاني وبلاگ به عنوان صفحه اي شخصي دانسته ميشود كه اغلب به آن مانند يك دفترچه خاطرات و يا صفحه يادداشت هاي روزانه مي نگرند. اما در كشور ما و در بين ايرانيهاي مقيم دهكده ي جهاني كه بصورت حرفه اي به وبلاگ نويسي مشغولند و به دليل قوت محتوا و انتخاب زمينه هاي موضوعي جالب غالبا وبلاگهاي پربيننده اي هستند، اكثر ايشان به دليل شرائط خاص حاكم بر اتماع ِ ما وبلاگ را به عنوان پناهگاهي مي بينند كه در آن ميتوانند بدون رعايت قيد و بند هاي دست و پاگير و خط قرمزهاي محدود كننده آزادانه حرف دل ِ خود را بزنند. به واقع آزادي بيان در بين وبلاگ نويسان يكي از انگيزه هاي اصلي آنان براي گرايش به اينكار است ( هرچند كه ايروزها "آزادي ِ بيان" از حالت يك انگيزه خارج شده و تبديل به يك شعار پوچ و توخالي گرديده است) وبلاگ نويسان ايراني در همه جاي دنيا ماهيت وبلاگ را دچار تغيير كرده اند و آن را از حالت يك دفترچه يادداشت شخصي خارج و تبديل به يك رسانه ي فعال و تاثير گذار كرده اند. اين قشر از جامعه ي مجازي ( كه متشكل از روزنامه نگاران نويسندگان، روشنفكران و دانشجويان و اساتيد دانشگاهها، شاعران و فعالان حوزه هاي فرهنگي ميباشند) به عنوان يك اجتماع رسكيت يافته اند و در جريانهائي نظير اعتراض به تغيير نام خليج فارس و يا اعتراض به فيلتر كردن سايت هاي اينترنتي و .... داراي شهرت جهاني گرديده اند.
بنابراين اگر فردي به مطالعه و مرور ِ‌(حتي ساده و سرسري ِ) وبلاگهاي ايراني و تاريخچه ي آنها بپردازد تاثير و اهميت اين قشر از دهكده ي مجازي را نمي تواند انكار كند.وبلاگ نويسان هم به منظور انسجام اين اجتماع و سازمان يافته تر كردن فعاليت هايشان تصميم به راه اندازي ِ تشكل ها و انجمن هاي مجازي و حقيقي نموده اند. اينكار در تهران و بسياري از شهرهاي بزرگ كه وبلاگ نويسان زيادي دارد ( نظير اصفهان - شيراز - مشهد ) انجام شد و نتايج پرباري به همراه داشت.
اما در قزوين از سال 82 چند تن از وبلاگ نويسان فعال اين شهر ( كه اين حقير نيز جزئي از ايشان بودم) تصميم به راه اندازي يك تشكَل گرفتند. هرچند در ابتداي راه بسياري از اشخاص و چهره هاي برجسته و حتي سازمانها و نهادهاي دولتي و رسمی اعلام حمايت كردند اما در عمل هيچ فعاليت نتيجه بخشي صورت نگرفت. شايد بتوان راه اندازي وب سايت قزوين بلاگ را به عنوان مهمترين نتيجه ي اين حركت دانست. اين جريان با كندي بسيار ادامه يافت تا اينكه در اواخر سال 85 به همت چند وبلاگ نويس، تعدادي از وبلاگ نويسان و وبلاگ داران فعال قزوين گرد ِ هم آمدند تا شايد بتوانند فكري به حال اين قضيه بكنند! بعد از دو جلسه بحث و بررسي راجع به ماهيت و انگيزه ي راه اندازي ِ اين تشكل، اكثريت آقايان و خانومها به اين نتيجه رسيدند كه انجام اينكار در عمل هيچ منفعتي را نصيب وبلاگ نويسان نخواهد كرد و كم و بيش اكثريت آنها عدم تمايل به اين فعاليت در اين زمينه را اعلام نمودند. اين قضيه (متاسفانه يا خوشبختانه) به جز درميان تعدادي معدودي از وبلاگ نويسان قزوين در مورد اكثر فعالان فرهنگي و اجتماعي ِ اين شهر صادق است، كه ايشان وبلاگ را همچنان به چشم يك دفترچه يادداشت شخصي در دنياي مجازي مي نگرند كه هركس از دغدغه ها و ناگفته هاو... در آن سخن مي رانند. از ديد اين افراد وبلاگ به اقتضاي شرايط وب داراي جذابيت است و در خارج از اينترنت هيچ فعاليتي در رابطه با آن نمي توان انجام داد.
اما در طي اين هفنه چندتن از وبلاگ نويسان فعال تهران كه درحوزه ي روزنامه نگاري فعاليت مي كنند ( مسيح علي نژاد و مريم شباني ) طي يك گردهمايي در خانه ي تشكل هاي غير دولتي قزوين اهميت و تاثير اين رسانه را براي قزويني ها يا آور شدند
وليكن اعتقاد يافتن به اين مسئله ( اهميت و تاثير وبلاگها) و تامل براي فعاليت در اين زمينه چيزيست كه تا كنون در ذهن اكثريت وبلاگ نويسان قزويني مسجل نشده است.
ادامه مطلب

Monday, May 21, 2007

«پله» ای برای «راندوو»ی هم شاگردی ها

خیلی ها ترجیح می دهند صبح اول وقت، سری به عدسی فروشی های قزوین بزنند تا مزه کره ی حیوانی ذوب شده در غذا را زیر زبان خود حس کنند. خیلی های دیگر هم البته دوست دارند که ظهر ها را در این شهر سر کنند تا یک پرس قیمه به همراه خلال بادام و پسته و پرتقال، که در این جا قیمه نثار می نامند سفارش دهند.
درست مثل دوران صفویه که شهر قزوین، پس از تبریز، پایتخت ایران شد، امروزه هم وجود کارخانه های متعدد صنعتی در نزدیکی شهر، همجواری با تهران و از همه مهم تر وجود دانشگاه های متعدد کسب و کار را این جا پر رونق تر از قبل کرده است.
پیتزا پله، در خیابان فردوسی شمالی، نرسیده به چهار راه فلسطین، مهم ترین پاتوق قشر وسیع دانشجویان مقيم قزوين برای نهار و شام است. کم تر کسی از دانشجو ها هست که این جا را نشناسد و هر چند روز یک بار اگر در پیتزا پله غذا هم نمی خورد، برای دیدار دوست و آشنا به آن سر نزند.
پیتزا پله در سال 79 تاسيس شد تا آن هایی که پیش از آن در رستوران هایی مثل جوجه بروستد میدان ولی عصر یا سن سون میدان عدل پراکنده بودند جایی پیدا کنند که خارج از دانشگاه هم دور هم باشند و البته غذایی با کیفیت بخورند.
کم نیستند مشتری های دائمی پله، که مدعی اند در تهران به هیچ وجه نمی توانید نظیر پيتزای آن را پیدا کنید. آن ها با نام بردن از پیتزا گوشت تکه ای، برگ برنده خود را رو می کنند.
پاتوقی های این جا می دانند که هنگام سفارش، می توانید با پرداخت اندکی هزینه اضافه، روغن سیر را به پیتزایتان بیفزایید؛ بوی بد سير را طعم خوش سيری جبران می کند.
در پیتزا پله بیشتر دختر ها پیتزای «مینی» می خورند و پسرها، پيتزا با اندازه «نرمال».
از دیگر غداهای خوب پیتزا پله، رولو است که شامل مرغ و گوشت است به همراه قارچ و فلفل و پیاز و پنیر و کاهو و سس کوکتل.
در مقابل، خیلی ها هم مدافع ساندویچ های پله، به ویژه ژامبون تنوری هستند، چرا که در فاصله ميان کلاس های دانشگاه، می توان سریع تر سفارش داد، خورد و دوباره به کلاس بازگشت،
به همين دليل، اغلب اوقات ظهر ها می توان این جا را شعبه دوم و البته با کیفیت تر سلف سرویس دانشگاه دانست که گاهی درصدی قابل توجه از یک کلاس، در فرصت نهار، در آن جمع شده، غذا می خورند و با شکم پر به کلاس ها باز می گردند. شکم هایی که از پیتزای سیر دار، نوشابه های گاز دار، سیب زمینی سرخ کرده و سالاد ایتالیایی (پاستا) پر شده است.
میانگین سنی مشتری ها در شب بالاتر می رود و می شود دانشجويان سالهای بالاتر و خانواده ها.
کنده کاری های مدرن روی دیوار، فضای باب طبع مشتری ها را فراهم آورده که هم می تواند برای دانشجویان رشته های کامپیوتر و صنایع و مدیریت، جذاب و سرگرم کننده باشد و هم برای دانشجو های رشته ی معماری، موضوع بحث.
اگر این تعریف را از قول یارعلی پور مقدم، کافه چی کافه شوکا بپذیریم که پاتوق، جایی است که حداقل یک بار در آن بغض کرده باشی، فکر می کنم بسیاری از افرادی که در سایت دوست یابی اورکات عضو انجمن «پله» هستند، با من هم عقیده باشند که هیچ جایی به اندازه پیتزا پله برای دانشجوهای قزوین (چه محلی ها و چه دیگران) پاتوق محسوب نمی شود.
ادامه مطلب

Thursday, May 17, 2007

روانشناسی تم های موسیقی

حواس وسیله ارتباط آدمی با عالم خارج است.تحریکات محیط توسط گیرنده های حسی به صورت پیامهای الکترمغناطیسی به مرکز عصبی انتقال می یابد.پیام عصبی وقتی از گیرنده های حسی مانند چشم، گوش و پوست به مرکز عصبی یعنی کرتکس مغز (قشر مغز) منتقل می شود فرایند احساس شکل می گیرد. اصوات موسیقی از طریق گوش به مغز می رسد و حواس و عواطف را تحریک می کند و با ایجاد انرژی موجب انگیزه و فعالیت می شوند.نغمه های موسیقی بر حسب ترکیب فواصل و ریتم دارای ارتعاشات خاصی هستند که با تحریک ارتعاشات سلولهای عصبی،احساس و انگیزه ای را تقویت و یا منتقل می سازد.بطور کلی موسیقی از طریق تحریک تخیل و تداعی و تهیج عواطف در روحیه شنونده اثر می گذارد. وقتی یک قطعه موسیقی را تجزیه و تحلیل می کنیم به اجزا و ارکانی می رسیم که هر کدام به نوعی در تاثیر گذاری نقش دارند.ریتم و ملودی دو رکن اساسی موسیقی می باشند. ریتم در موسیقی به صورت ضرب آهنگهای منظمی احساس می شود.با موسیقی می توان ریتمهای متنوعی را بوجود آورد و انرژیهای مختلفی را در شنونده تحریک کرد.از فعالیتهای ریتمیک در تحریک بسیاری از قوای حسی و حرکتی و کاهش و افزایش انرژی اشخاص استفاده می شود. کار اصلی ریتم، تحریک و تهییج احساسات است که انرژی روانی را تولید می کند و انرژی این تحریک با کمک ملودی به جریان می افتد.ملودی در ایجاد نوع احساس و ریتم در شدت و سرعت و یا سستی و رخوت آن نقش موثری دارد. ریتم و ملودی از هم جدا نیستند. ریتم ضربان و نظم هر آهنگ و ملودی محتوا و خود آهنگ است که از ترکیب اصوات به وجود می آید.هر ملودی بر حسب ترکیب اصوات و فواصل موجود در آن احساسات خاصی را به شنونده منتقل می سازد. برخی از ملودی های غمگین و حزین، برخی ملایم و آرام بخش،تعدادی هیجانی و بی قرار و بعضی شاد و فرحبخش هستند که این احساسات بستگی به فواصل فیزیکی و ترکیب اصوات دارد.بطور کلی اگر فواصلی که در اهنگ به کار می رود بزرگ باشد و ترکیب اصوات با پرش توام گردد انبساط و نشاط بیشتری را القاء می کند و اگر فواصل بزرگ توام با ریتم تند باشد شدت نشاط بیشتر می گردد.به حدی که به قسمت نا آرامی و بی تابی سوق می یابد.اگر فواصل آهنگ کوتاه و فشرده و ریتم کند باشد، احساسات کند و گرفته تر خواهد بود. این مسئله به طول موج اصوات و تاثیر آن بر واسطه های شیمیایی مغز بستگی دارد. چنانچه ریتم با حال شنونده هماهنگ باشد انرژی روانی و احساسی بهتر تحریک می شود و ملودی بهتر به جریان می افتد.طبقه بندی تمهای موسیقی:تمهای موسیقی به پنج دسته تمهای شیدایی، حزین، هیجانی ،شاد و فرحبخش و آرامبخش تقسیم می شوند.۱-تمهای شیدایی: واژه شیدا در روانشناسی معرف سرخوشی و شور و نشاط بیش از حد است.سر خوشی،هیجان بخشی احساس مدهوشی از خصوصیلت تمهای شیدایی است.جنبه مدهوشی و جذبه آن آرامبخش افراد بی قرار و شیداست.بعضی از چهار مضرابها و ضربیهای موسیقی ایرانی استعداد القاء چنین حالتی را به خوبی دارا هستند. افراد مستعد با شنیدن چنین تمهایی احساس سر خوشی و وجد می یابند. شیدا صفتان اغلب با سیر در این تمها احساس نشاط ، تخیل و حالت جذبه پیدا می کنند. از تمهای شیدایی می توان برای تحریک خلق های خموده استفاده کرد.۲-تمهای حزین: لحن تمهای حزین غم انگیز است و شکوه و شکایت دارد و در شنونده احشاش ناکامی را تداعی می کند. این تمها بر انتقال دهنده های عصبیافراد مستعد تاثیر میکند و باعث کاهش ترشح واسطه های شیمیایی در مغز شده که در نتیجۀ انباشته شدن این عناصر حیاتی، حزن و اندوه احساس می گردد.ارتعاشات این تم اغلب تداعی کننده خاطراتی از ناملایمات گذشته است. ملودیهایی که فواصل فشرده و نزدیک به هم و ریتم کند دارند، حزن را بهتر منتقل می سازند.تمهای حزین درحالت ملایم درد را تسکین می بخشند و در ایام سوگ و فراق تحمل تالمات را آسان تر می سازند. احساس ناکامی را تعدیل و غربت و تنهایی را از دل بیرون می کنند و انرژی و هیجان خون را تخلیه می سازند.استفاده بیش از حد از این تم باعث رکود و کاهش انرژی شده و روحیه را خسته و حزین می سازد. بسیاری از نغمات حزین موسیقی مشرق زمین حاصل همدردی با با وقایع دشوار و گرفتاریهای اجتماعی مردم بوده و این قطعات تا حدودی تالمات مردم را تسکین داده است.۳-تمهای هیجانی: هیجان، واکنش انفعالی، شدید و فوری است که غالبا با تظاهرات بارز اعصاب خودکار و واکنشهای فیزیولوژیک توام است و میل به جنبش و حرکت را به وجود می آورد. از تمهای هیجانی می توان با ایجاد انرژی روانی، رغبت و انگیزه در کاهش حالات افسردگی و غمگینی بهره جست.بعضی از سازندگان موسیقی از این گونه برای تحریک و تحرک بدنی سود می جویند که مورد استقبال جوانان نیز قرار می گیرد.بسیاری از این تمها ملودی های زیبایی دارند که اگر با متانت ارائه شوند و ارکستراسیون (ساز آرائی) مناسبی پیدا نمایند اثرات ارزنده ای خواهند داشت.۴-تمهای شاد و فرحبخش: تمهایی هستند که شادمانی و نشاط را توام با آرامش و متانت منتقل می سازند. این تمها باعث انبساط خاطر و سرزندگی می شوند. تمهای فرحبخش احساس سرزندگی و شادمانی را برای کار و فعالیت افزایش می دهند.برای تقویت روحیه افراد یک اجتماع و سرزندگی و نشاط آنها مخصوصا کودکان و نوجوانان تمهای شاد و فرحبخش بسیار مفید و سازنده هستند.۵-تمهای آرامبخش: تمهای مطبوعی هستند که نه تحریک کننده ، نه غم انگیز، نه هیجانی و نه وجد آورند. متن ملایم و یکنواخت ارتعاشات آنها احساس آرامش را منتقل می کند. تمهای آرامبخش به خاطر ریتم ملایم در فواصل وسیع و ارتعاشات موافق آن با استعداد مغز باعث احساس ملایمت و آرامش می شود.استفاده از این تمها برای آرامش و تمرکز، بسیار مناسب است. این تمها توازن عواطف، تعادل تخیل و وحدت فرآیندهای ذهنی را تقویت می کنند و از آنها می توان در کاهش بسیاری از تنش ها استفاده کرد. موسیقی همچون دارو هر حالت روانی دارای ارتعاشات موجی خاصی است که بر حسب میزان و شدت آن احساس به وجود می آید. اصوات موسیقی می توانند ارتعاشات متنوعی ایجاد کنند و بر ترشحات و ارتعاشات سلولهای عصبی تاثیر بگذارند.همانطور که در تاثیر دارو و میزان و ترکیب عناصر اهمیت دارد، در موسیقی نیز نوع ارتعاش و میزان آن در تناسب با حالات روانی مطرح است. با پیشرفت بشر در علوم پزشکی و کامپیوتر ، تاثیر ارتعاش موسیقی بر بدن و سلولهای مغز قابل بررسی است. بررسی تغییرات حاصله کمک می کندتا ملودیهای خاص برای ایجاد احساسات مختلف پیش بینی شود.
ادامه مطلب

گفت وگو با بنيامين


حرفه اي تر از گذشته شده است. اين را در تک تک جملاتي که براي گفتن انتخاب مي کند مي توان حس کرد. او ديگر آن خواننده اي نيست که به قول بعضي ها يک شبه راه صد ساله را طي کرد و با حرفهايش مي خواهد ثابت کند، پشت هر کاري که کرده تفکري بوده است. بنيامين بعد از گذشت حدود يک سال از اولين آلبومش با صداقت بيشتري درباره آن صحبت مي کند. او اين روزها مشغول آماده کردن و به قول خودش، زندگي کردن با تازه ترين آلبومش است. او پروژه کليپ «دنيا ديگه مثل تو نداره» را با وجود آن که کارگردان مطرح سينمايي مثل عليرضا اميني کار ساختش را انجام مي داد، به دليل اين که به دلش ننشسته، نيمه تمام گذاشته و در حال مرور پيشنهادهاي بازيگري و آماده شدن براي اجراي تور موسيقي و کنسرت اروپا و آمريکا است و مي خواهد به خودش ثابت کند، انتخاب موسيقي و خوانندگي و تغيير رويه زندگي اشک ه با شنيدن يک آهنگ به وجود آمده انتخاب اشتباهي نبوده است.

مصاحبه ي او با چلچراغ را از اينجا بخوانيد
ادامه مطلب

دانلود آهنگ هاي اكسپلود - Explod



سلام


توي اين چند وقت كه فرصت نشده بود آهنگ براي دانلود بزارم دوستاي زيادي ميل زده بودن كه چرا آهنگ جديد نميزاي. منم اطاعات امر كردم. منتها اينبار موسيقي اي كه ميخوام بزارم با كاراي قبلي يه كم فرق داره. ايندفعه قصد معرفي يك گروه ايراني رو دارم. شايد خيليها بگن كه اين جور گروهها كارشون قابل مقايسه با گروه ها و باند هاي حرفه اي نيست ولي من معتقدم بايد از اين گروه هاي ايراني هم حمايت كرد و به اونها ميدان داد تا خودشان و موسيقي خودشان را بدرستي پيدا كنند و به مخاطب معرفي كنند.


اينم بيوگرافي اين گروه :


هسته اولیه آشنایی و جرقه اصلی تشکیل گروه به سال 1378 برمیگردد. آشنایی محمد تسوجی و سهیل زرین کلکایجاد کننده اولین ارتباط بین آنها بود . تمرینهای اولیه گروه به دلیل تجربه ناکافی و کمبود امکانات مناسب چندان جدینبود و تنها به صورت همراهی گیتار الکتریک سهیل و گیتار کلاسیک محمد انجام میشد. این دو در روزهای آغازین بــهاجرا و بازنوازی مجموعه ای از کارهای ساده تر گروههایی نظیر متالیکا و نیروانا پرداختندتمرینهای گروهی با بهبود نسبی تجهیزات به صورت اجرا با دو گیتار الکتریک ادامه یافت تا اینکه فرهاد قراخانی بهار کهاز دوستان محمد بود و سهیل نیز از این طریق با وی آشنا شده بود به عنوان نوازنده بیس به گروه اضافه شد. فرهاد درابتدا یک گیتاریست بود که بعد از مدتی به ساز بیس علاقه مند شد و از نظر سلیقه موسیقی بیشتر تحت تاثیر سبکراک و بلوز بود. ترکیب فوق به صورت سه نفره به تمرین و بازنوازی آهنگهای بیشتری از گروههای متالیکا - بلک سبــــثو آیرون میدن ادامه دادند
فعالیت گروه با این ترکیب سه نفره (محمد : ریتم گیتار / وکالز - سهیل : لید گیتار وفرهاد : بیس ) مدت نسبتا طولانیی پابرجا بود و اعضای گروه با تمرینهای بیشتــــر وکسب تجربه بیش از پیش به سمت کار کردن بر روی آهنگهای دشوارتر نیــــز حرکتکردند . اجرای آثار بازنوازی از گروههایی نظیر مگادث نیز به مجموعه کارها افزوده شدو اجرای این آثار باعت پیشرفت هرچه بیشتر سبک نوازندگی و تجره آنها شد تا آنجاکه این تجربیات منجر به ساخت اولین آهنگ گروه شد.


ارادتمند - محمد تاج احمدي
86/2/27
ادامه مطلب

Tuesday, May 15, 2007

استخوان می داد


و دست باد که موهات را تکان می داد
زمین هوای بهشتی به آسمان می داد
اگر که چشم تو بر چشم من نمی افتاد
خدا چگونه خودش را به من نشان می داد
تمام اهل جهان بر تو سجده می کردند
اگر که آتش خشم خدا امان می داد
یقین بدان که ز نامت زمانه پر می شد
اگر خدا به جهان قدرت بیان می داد
شنیده ام که زمانی غزل غزل حافظ
نشان خال لبت را به این و آن می داد
همیشه عشق برای گرفتن بوسه
بهانه های قشنگی به دستمان می داد
اگر خدا کمی از مهربانیت را داشت
برای توبه به ابلیس هم زمان می داد
فدای مهر کسی کز شکسته های تنش
به هر که خوی سگی داشت استخوان می داد



ادامه مطلب

Monday, May 14, 2007

محسن نامجو - پديده اي در آغاز راه پست مدرن



من هم مانند بسياری ديگر با محسن نامجو و آهنگ هايش از طريق اينترنت آشنا شدم، يا به عبارت بهتر او را از طريق اينترنت كشف كردم. باز هم مثل خيلی های ديگر اول كه آهنگ های او را پیدا کرده ام مدتی طولانی با ولع آن ها را شنيده و مرتب تكرار كرده ام. اما حالا كمی از اين بهت اوليه فاصله گرفته ام و می توانم در مورد آن ها فكر كنم. اين جا سعی می كنم اين افكار را مرتب كنمآهنگ های محسن نامجو را اگر بتوان در گروهی جای داد مناسب ترين گروه 'موسيقی پست مدرن' است. با يك تقسيم بندی سردستی موسيقی دستگاهی و مقامی ما در حكم موسيقی سنتی است. موسيق پاپ را می توان مدرن ناميد و حالا نامجو احتمالا پيشرو موسيقی پست مدرن است. اما چرا پست مدرن؟ البته تمام كارهای نامجو را نمی توان پست مدرن ناميد. اما بعضی كار های او مثل گيس تمام مولفه هايی كه ذكر خواهد شد را دارا هستند
در تفكر پست مدرن و بالطبع هنر پست مدرن خط فاصل ميان هنر بالا/سنگين/فخيم .... و هنر پايين/سبك/مردمی ... وجود ندارد. در اين جا دو قطبی فخيم/عوامانه شكسته می شود. در كارهای نامجو اين عنصر را می توان در دو سطح ديد. سطح اول متن ترانه ها يا اشعار است. در اين جا همنشينی عناصری مثل آيات قران و اشعار حافظ (از قطب فخيم) با اشعار و عبارات متداول در زبان روزمره وجاری (از قطب عوامانه يا پاپ) و حتی اشعاری كه خود خصلتی پست مدرن دارند ديده می شود. سطح دوم موسيقی است. باز هم همنشينی سازها و تركيب های صوتی از دستگاه های سنتی با عناصر مدرن موسيقی غربی (عناصری از سبك راك و ...) در كار های نامجو به وفور ديده می شودويژگی دوم هنر پست مدرن كه در واقع نتيجه مولفه اول است حالت كلاژگونگی آن است. در اين جا فاصله ژانر های مختلف كه سابقا ناسازگار و غير قابل جمع فرض می شدند از بين می رود و اثر هنری كلاژی می شود از قطعاتی كه هر كدام متعلق به يك سبك و ژانر هنری اند. در آثار نامجو با كلاژی (يا به عبارت مورد پسند او تلفيقي) روبرو هستيم از موسيقی هنري، موسيقی پاپ، موسيقی سنتي و موسیقی فلکلورخصلت ديگر هنر پست مدرن حظور طنز، تعريض و نقيضه/هجو/تقليد در آن است. اين ها نشانه های عصر پست مدرن اند كه در هنر آن هم وجود دارند. در آثار نامجو می توان رگه های تمام اين موارد را ديد. اصولا كنار هم قرارگيری تكه های گوناگون از ژانر های مختلف خود می تواند باعث ايجاد طنز شود. علاوه بر اين در اشعار، لحن ادای كلمات و نوع تلفيق موسيقی با كلام هم می توان رد پای طنز و به سخره گرفتن را در آثار نامجو ديداما جالب ترين نكته برای من در كارهای نامجو حضور در عرصه سايبر يا مجازی است. گفته اند كه اينترنت رسانه عصر پست مدرن است و شواهد زيادی مانند بی مركزي، رابطه متقابل كاربر و رسانه و ... اين گفته را تاييد می كند. اما سوای اين نكته آن چه امروزه در مورد رابطه موسيقی و اينترنت بسيار بحث برنگيز است مساله حق مولف و حق تكثير آثار بدون پرداخت پول است. شركت های بزرگ موسيقی دعاوی بسياری عليه سايت های داونلود موسيقی مطرح كرده اند و اين هم چنان بحثی اخلاقي، حقوقی و فرهنگی استاما در مورد آثار نامجو جنبه ديگری از ارتباط فضای مجازی و واقعی خود را نشان می دهد: غلبه فضای مجازی بر فضای واقعي. نامجو تا كنون هيچ آلبوم يا اثری را (به دليل سانسور و مميزي) به صورت رسمی و فيزيكی منتشر نكرده است. در عالم واقع فردی به نام محسن نامجو خواننده نيست. اما تمام شهرت/ قدرت (!)/ اعتبار و مقبوليت نامجو از فضای مجازی و جريان آزاد ارتباطات آمده است. اين نمونه ای است قابل مطالعه از ارتباط دنيای مجازی و واقعي. نمونه ای كه در آن فردی از يك سو قدرت خود را از فضای مجازی می گيرد و از سوی ديگر چندان راضی به نشر آثارش از طريق اينترنت نيست. چرا كه در نهايت هيچ نفع مالی به او نمی رسداين نكته را می توان از لحاظ اخلاقی هم بررسی كرد. آيا گذاشتن يك آهنگ نامجو در اين سايت برای داونلود خوانندگان كاری اخلاقی است يا خير؟ از سويی من با اين كار به قدرت متمركز (دولت) نشان خواهم داد كه فضای مجازی توانايی های شگرفی دارد و می تواند قدرت را به چالش بكشد. اما از سوی ديگر حق مادی مولف را ناديده می گيرم (گر چه ممكن است به قدرت معنوی و شناخته تر شدن او بيفزايم). تا زمانی كه اين مساله حل نشده من آهنگی از نامجو اين جا نمی گذارم. اما علاقه مندان با يك جستجوی اينترنتی دست خالی نخواهند بود
پی نوشت: اين نكته را سحر بعد از خواندن اين مطلب به من گفت كه نكته جالبی است. در موسيقی نامجو با تعدد لايه ها و سطوح مختلف صدايی در يك قطعه روبرو هستيم. اين لايه لايه بودن و در ضمن هم سطح بودن اين لايه ها خود از ديگر خصلت های اثر پست مدرن است.
مطلب قبلي من در مورد محسن نامجو را در اينجا بخوانيد
ارادتمند - محمد تاج احمدي
86/2/24
ادامه مطلب

بازداشت مديرعامل پرشين بلاگ


سه ما قبل منابع خبري از ناپديد شدن عليرضا عسگري، معاون سابق وزير دفاع در كشور تركيه خبر دادند.
و با وجود گذشت سه ماه از اين اتفاق در حالي كه اخبار موثقي از سرنوشت اين نظامي باز نشسته به دست نيامده، سايت "الف" در خبري مدعي شد كه دليل بازداشت شدن " مهدي بوترابي " ، مديرعامل گروه سايتهاي اينترنتي پرشين بلاگبه علت ارتباط احتمالي با پرونده ي ناپديد شدن "عسگري"است.
ماموران دادستاني تهران، چند روز پيش با در دست داشتن حكم باز داشت و با مراجه به دفتر كاربوترابي در خيابان شهيد بهشتي، وي را به بازداشتگاه منتقل كردند. علت بازداشت بوترابي همكاري نزديك با عسگري به عنوان معاوم اداري-مالي سايت پرشين بلاگ پيش از ناپديد شدن وي عنوان شده است. اين در حالي ست كه مسئولان پرشين بلاگ گفته اند كه عسگري خيچ مسئوليتي در اين سايت نداشت
ادامه مطلب

Sunday, May 13, 2007

دانلود آهنگهای مرلین منسون - Marilyn Manson

, سلام
امیدوارم حال همه گی خوب باشه. خوب برای این پست به خاطر در خواست های هفت هشت نفر از بازدید کننده های وبلاگ آهنگهای یک خواننده معوف برای علاقه مندان راک و متال رو برای دانلود گذاشتم و اون کسی نیست بجز مرلین منسون منتها قبل از دانلود آهنگ ها پیشنهاد میکنم که خلاصه ی بیوگرافی این گروه رو هم بخونید.
در ضمن به خاطر درخواست چند تا از دوستانی که موسیقی کار میکنن متن آهنگ های این گروه رو هم توی این پست قراردادم.
در بسياري ازسايت ها و مجلات و ... بيوگرافي هايي را درباره منسن مي نويسند كه البته بسياري از آن ها بجز مشتي دروغ چيز ديگري نيست . ولي در اينجا اطلاعاتي واقعي درياره او وجود دارد.
مرلين منست متولد 5 جون سال 1969 است . نام واقعي او برين وارنر(Brain Warner) است . او در خانواده اي متوسط در كانتون زندگي مي كرد . نكته جالب اينكه او در يك مدرسه مذهبي ( مسيحي) تحصيل مي كرد . او در دهه هشتاد براي موسيقي راك نقد مي نوشت و همگان در جريان ايراد گرفتن او از آزي آزبورن و كل كل مرلين با او و شكست آزبورن هستند . بگذاريد برايتان به نقل از يك مجله داخلي (ايراني) بگويم كه در جلسه كل كل اين دو غول موسيقي راك مرلين در جواب سوالي از سوي آزبورن گفت :(كسي كه خودش را براي موسيقي مي كشد همان بهتر كه زنده نباشد ) . و باعث شده كه هم اكنوز آزبورن خانه نشين گردد . منسن در سن 18 سالگي به فلوريدا رفت و شروع كرد به نوشتن داستان و شعر و تلاش كرد كه آن ها را منتشر كند . ولي به اين كار ادامه نداد . بعد از آن با شخصي بنام Scott Mitchell ملاقات كرد كه در آن موقع براي گروهي گيتار مي زد زندگي هنري منسن از آن زمان آغاز شد . منسن نامش را از مخلوط كردن دو نام آورده است . نام كوچك او يعني مرلين را از نام بازيگر زن معروفي بنام Marilyn Monroe گرفته و نام كوچكش را از يك رهبر مذهبي نچندان معروف بنام Charles Manson گرفته است . او در وقت هاي آزادش نقاشي مي كند و مي نويسد. همچنين او داراي يك كلكسيون از اعضاي مصنوعي بدن انسان است و به اين كار بسيار علاقه دارد . نام گروه او كه در سال 1990 درست كرد در ابتدا The spooky kids بود ولي بعدها گروه او بي نام گشت و تنها نام مرلين منسن ذكر مي شود . خانه او در لوس آنجلس است كه يك بار هم از آن بعنوان استوديو براي ضبط آهنگ هايشان استفاده كردند . اصطلاحي براي طرفداران مرلين وجود دارد : Marilyn Manson look كه منظور از آن چشم منسن است كه در آن لنز قرار داده . به هر حال مرلين اولين آلبوم خود را در سال 94 با نام smells like children ارائه كرد . پس از آن هم آلبوم هاي زيادي ارائه كرده . او در هر آلبوم سبك اثر را و نوازندگان را تغيير مي دهد اساسي .
منسن خواننده ايست كه در دهه 90 با ظهور ناگهاني خودش روح تازه اي در كالبد در حال زوال موسيقي راك دميد و با صداي سازهايي كه بيشتر به صداي ارواح شبيه بود سبك تازه اي را به دنياي موسيقي معرفي كردند و بعدا اين سبك مورد تقليد گروههاي زيادي قرار گرفت . منسن يك خواننده ي antichrist است و داراي فلسفه اي منفي باف است(در رابطه با دنيا) كه شايد بي شباهت به فلسفه ي بودا براي رياضت كشيدن و نيچه يا موريس مترلينگ نباشد به هر حال مگر غير از اين است كه اين دنيا فقط داراي نكات منفي و دروغي بزرگ است ؟ به نظر من فلسفه مثبت نگرنسبت به دنيا دروغ است . شايد تنها نكته مثبت اين دنيا مرگ باشد كه به آن خاتمه مي بخشد .

برای دانلود آهنگهای آلبوم جدید منسون روی آهنگها کلیک راست کرده و گزینه
Save Target As…
رو انتخاب کنید :



اینهم متن همین ترانه های های مرلین منسون:

وسیع باش ، و تنها ، و سر به زیر ، و سخت
ارادتمند - محمد تاج احمدی
ادامه مطلب

پاسخی به نقد یک اصولگرای کلاسیک!

چند وقت پیش در این وبلاگ مطلبی را نوشتم که انعکاس بازخوردهای آن برای شخص من غیره منتظره ، جالب و به نوعی غافلگیر کننده بود.
اما در میان این دیدگاهها و نقدها که برای مطلب انتقادی من در طرح نابخردانه و دیکتاتور مآبانه ی دولت در مبارزه با بد حجابی آنهم با شعار بی ربط و متناقض امنیت اخلاقی دوست عزیزی که گرایشات اصولگرایانه داشت طی ایمیلی که برای من فرستاده بود گفت مطلب من هم بدون داشتن استناد و استنتاج معتبر و قابل قبول است! به همین بهانه من متن توضیحی زیر را در جواب نقد آن دوست عزیز نوشتم و بد ندیدم که شما بازدید کننده گان محترم نیز این نوشته را بخوانید و زیر تیغ نقد خود قرار دهید :

اگر اين قبيل مسائل و موضوعات تأسف آور و خلاءهاي ناشي از عدم توجه به «فطرت» بر شمرده شود و براي بررسي و توضيح هر كدام تنها دو صفحه نوشته شود ده‌ها كتاب در اين زمينه فراهم خواهد آمد. زيرا از هر جانب به هرم علوم انساني غربي نگاه كنيد چندين موضوع اساسي و چندين خلاء و شكاف عميق در آن خود نمايي مي‌كند. بنابراين تا علم «انسان شناسي» به صورت علمي خاص و با روش علمي به طور وسيع بررسي نشود و فطرت شناخته نشود مسئله عين و ذهن حل نمي‌شود، بدون حل مسئله عين و ذهن كار علوم انساني به جايي نخواهد رسيد. تنها فايده اين علوم (كه فايده كمي هم نيست) همان «علم بودن‌شان» است و چون هر بهره و فايده‌اي قهراًو جبراً در مسيري به كار گرفته مي‌شود كه خواست دولتهاست در نتيجه علوم در خدمت دولتها خواهند بود. يعني همان سخني كه پارتو گفته است. خواه او را به قول ريمون آرون «نويسنده ملعون» بناميم و خواه به قول من به «نويسنده مبهوت» موسومش كنيم، همچنين دوركيم را «جامعه شناس مبهوت». ريمون آرون متاسف است كه چرا پارتو به طور متعصبانه احترام نظريات همكاران جامعه شناسش را مراعات نكرده است. من نيز از فرصت استفاده مي‌كنم و نظرم را در مورد ريمون مي‌گويم: كتاب «مراحل اساسي انديشه» او با اينكه اثري مهم و پر از مطالب مهم و استدلالهاي محكم است با اين همه خالي از انگيزه «سياسي» نيست، آن هم «سياست نسخه‌اي» كه بر اساس آشتي ميان مسيحيت و علم و تكنيك تدوين شده. بنابراين نسخه‌اي است براي پيش بينيهاي «اشپنگلر» و «كيسنجر» و مثل آنها. نسخه‌اي كه به نظر مي‌رسد همين امروز به اجرا گذاشته شده و عملي مي‌گردد كه جهان بايد جهان... باشد، همان طور كه ريمون خود عمري كوشنده راه تحقق «اتحاد غرب به رهبري ايالات متحده» بوده است. نظريه‌هاي پارتو در مقايسه با او، معصومانه و كاملا علمي و بيطرفانه است. هر چند كه ريمون نسبت به پارتو مذهبي‌تر است و اگر من تعصب به خرج مي‌دادم مي‌بايست او را بر پارتو ترجيح مي‌دادم. شايد ريمون از اين ناراحت است كه چرا پارتو علنا و بي‌پرده اعلام مي‌كند كه علم بيشتر به درد اسير كردن و كنترل توده‌ها مي‌خورد و مانند خود او عملا اين نظر را پوشيده نمي‌دارد و ملعون مي‌شود.البته من در اين ابراز نظر از منطق خود ريمون خارج نشده‌ام زيرا او در آثار علمي‌اش از رندي، رفتار زيركانه! مذهب، نژاد، تبار، گرايشهاي فردي، سوابق عملي، حتي از قيافه و زيبايي يا نازيبايي شخصيتهاي علمي سخن مي‌گويد. چون خودش نقّاد و تحليل‌گر امور اجتماعي و سياسي در روزنامه‌هاي غربي بود بنابراين حوصله شنيدن نقد و انتقاد ديگران را نيز داشت.بنابر پيش فرض مذكور قهراً بايد همه افعال و رفتار و كنشهاي انسان را با معيار غريزه تفسير كرد. در اين صورت همه رفتارهاي بشر نابخردانه مي‌شود. مگر خود دوركيم تكون جامعه (پيدايش جامعه) را بوسيله افراد، نابخردانه نمي‌داند؟ و به همين دليل نيست كه اصل «فرد زائيده جامعه است» را عنوان مي‌كند؟دوركيم تصريح مي‌كند كه انسانها در جامعه اوليه نه تنها نابخرد بل فاقد «ذهن» يعني احمق به معناي تام بوده‌اند و در جامعه پيشرفته، نيز عروسكهاي خميه شب بازي هستند كه ساخته دست جامعه‌اند.در بينش پارتو، لااقل در صورت فرض يك نسخه اصلاحي پيش فرضي كه مستنتج از علم نباشد، انسان مي‌تواند از علم براي رسيدن به همان نسخه اصلاحي استفاده كند. اما در بينش دوركيم انسان عروسكي است در دست جامعه، بنابراين توان چنين كاري را (نه در تعيين نسخه پيش فرض و نه در راه رسيدن بدان) ندارد. مشكل اساسي اين دانشمندان در اين است كه دو بخش مجزاي رفتار را با هم خلط مي‌كنند. يعني رفتارهاي غريزي را با رفتارهاي فطري و بالعكس در هم و آميخته به هم بررسي مي‌كنند. اين عمل يعني رفتارهاي منطقي و غير منطقي را در هم آميختن آن هم با اين پيشداوري كه همه آنها غريزي هستند. در اين صورت روشن است كه يك آهو منطقي‌تر از انسان جلوه خواهد كرد. زيرا دست كم رفتاري عليه غريزه خود ندارد. ولي «رفتار آميخته» و در هم و برهم انسان نشان مي‌دهد كه كنشهايي عليه خود دارد.پس رفتارها به صورت زير هستند:منطقيرفتارهاي غريزياحساساتيرفتارهاي فطريمنطقيمجموع رفتارهاي منطقي متعادل از نظر فطري و غريزي شخصيت سالم فردي جامعة سالم و معتدل.مجموع رفتارهاي غير منطقي غير متعادل افراط در غريزه يا افراط در فطرت شخصيتِ بيمارِ فرد جامعه بيمار و نامتعادل.ديالكتيك ميان غريزه و فطرتفطرت و غريزه دو جهان جدا از هم نيستند تا موجب شوند مانند اديان و مذاهب ديگر جهان به دو بخش «مقدس» و «نامقدس» تقسيم شود. مثلا «فعاليت اقتصادي» نامقدس شمرده شود. مكتب اهل‌بيت(ع) چنين بينشي ندارد. بر عكس وقتي جهان به دو بخش تقسيم شود محكوم است. زيرا يك رفتار صرفا فطري به همان ميزان محكوم است كه يك رفتار صرفاً غريزي (سركوبي غرايز به همان ميزان حرام است كه سركوبي فطريات) آنچه از رفتار مطلوب است كه بر اساس «تعاطي» منظم و ديالكتيك صحيح ميان غريزه و فطرت باشد.وقتي كه اين «تعاطي» از بين مي‌رود يا از نظم خارج مي‌شود يكي از دو رفتار زير صادر مي‌شود:1ـ رفتار احساساتي غريزي (در صورت سركوبي فطرت بوسيله غريزه).2ـ رفتار احساساتي فطري (در صورت سركوبي غريزه بوسيله فطرت).تصوير نادرست: احساساتي رفتار غريزي منطقي جهان انسان احساساتي رفتار فطري منطقي تصوير درست:جهان انسان رفتار فطري غريزي منطقي، يا احساساتي (بسته به تعادل و عدم تعادل است)البته در اين صورت ماهيت «منطق» عوض مي‌شود و «ارزش‌»هاي فطري وارد حوزه اصول منطق مي‌شود و در نتيجه ماكياوليسم و نيز آنچه كه پارتو تقريبا قرين به ماكياوليسم (خصوصا در مورد اقدامات دولت) بيان مي‌كند، در زمره رفتار غير منطقي قرار مي‌گيرد.گفته شد: ارزشهاي فطري، بايد دانست در اينجا هنوز در مرحله «انسان شناسي» هستيم زيرا در مرحله جامعه شناسي دايره ارزشها گسترده‌تر مي‌شود و رفتارهايي كه مبتني بر افراط غريزه يا افراط فطرت صادر مي‌شوند گاهي به «سنت» تبديل شده و در نتيجه مبدل به ارزش و ملبس به لباس ارزش مي‌گردند. آن گاه از همين ارزش‌هاي بدلي منشاء رفتارهاي غير منطقي به راه مي‌افتد كه موجب مي‌شود اكثر رفتارهاي انسان غير منطقي جلوه كند.
ادامه مطلب

Wednesday, May 09, 2007

دانلود آهنگ هاي كَلدپلي قسمت دوم - Cold Play

سلام .بابت تاخيري كه توي گذاشتن آهنگ هاي كلدپلي كردم منو ببخشيد. اما همونطور كه دوستان عزيز خواسته بودند سري دوم آهنگ هاي كلدپلي رو هم براتون گذاشتم. راستي بازهم بابت ايميلها و آف لاين هاي محبت آميز شما ازتون ممنونم

ادامه مطلب

Tuesday, May 08, 2007

معرفي بازيگر سريال جواهري در قصر


لی یانگ ا متولد 31 ژانویه 1971 در سئول هنرمند معروف کره جنوبی است که طرفداران زیادی در کشورهای مختلف دارد مخصوصا در شرق و کشورهای جنوبی آسیا.زمانی که به عنوان مدل در تلویزیون ظاهر شد لقب بانوی اکسیژن را کسب کرد. در سال های اخیر او به عنوان دختردوست داشتنی و به خاطر چهره فرشته گونه اش قلب خیلی از طرفدارن را تسخیر کرده است. محبوبیت او در کشورهای آسیای شرقی به خاطر ایفای نقش در درام محبوب کره ای در نقش یانگوم بسیار افزایش یافت.این درام آن قدر موفق بود که بسیاری از کشورها پس از پایان مجموعه آن را دوباره به صورت خلاصه پخش کردند.در هنگ کنگ زمان پخش قسمت آخر سریال نصف جمعیت هنگ کنگ در منزل بودند فقط برای تماشای این سریال !در چین میلیون ها بیننده سریال را می دیدند حتی اگر زمان پخش آن نصف شب بود. بعد از آن " لی یانگ ا " دعوت به بازدید از هنگ کنگ ، سنگاپور ، تایوان ،چین و ژاپن شد .در 12 سال اخیر برای اولین بار ازدحام جمعیت شگفت انگیز بود. در چین، مدرسه ای بعد از اهدای مدرک خلبانی به لی، نام خود را به مدرسه ابتدایی لی یانگ ا تغییر داد.دومین خط هوایی کره جنوبی یعنی ایژیانا برای ترویج و تبلیغ این سریال چهار نقاشی از پرتره لی در سریال تهیه و در بدنه هواپیمایش به نمایش گذاشت.او در زندگی نامه اش به نام "عهد لی یانگ" در سال 2006 راجع به این که چگونه بازیگر شده است صحبت کرد.او به یاد آورد که چگونه همکاری اش با اندی لو در سال 1991 برای تبلیغ شکلات باعث ورود او به کار صحنه شد.در سال 1995 لی تصمیم گرفت برای یادگیری اصول بازیگری به مدرسه حرفه ای برود. از آن پس او برنامه ایفای نقش در کاراکترهای مختلف را تغییر نداد. مانند کاراکترش در سریال جواهری در قصر (یانگوم) و بعد از آن نقش بسیار متفاوت در فیلم "همراهی با بانوی انتقام" .او گفت چیزی که نمی خواهد هیچ وقت آن را از دست بدهد بازی از ته قلبش است. لی جایزه بهترین بازیگر زن را از جشنواره فیلم اژدهای آبی در سال 2005 و Beaksang Art Awards در سال 2006 برای فیلم "همراهی با بانوی انتقام" به دست آورد.در سال 2006 قراردادی دو ساله با کمپانی LG که کمپانی کره ای محصولات الکترونیکی است بست که مدل تبلیغاتی برای تمام محصولات الکترونیکی LG باشد. ضمن بستن این قراردادها او تورهایی ترویجی را به کشورهای آسیایی برگزار خواهد کرد.

ادامه مطلب

Monday, May 07, 2007

نو زائی ِ یک بیمار ِ روانی ِ مُبتلا به اسکیزوفرنی



کبریت خیس خورده و سیگار کنت داشت
حتی هنوز در ته جیبش دو سنت داشت
سیگار و دود حسرت یک لحظه همدلی
پاریس و زخم، غربت شبهای ایفلی
آه ای همیشه مرد که در غربتی هنوز
مجنون دوره گرد که در غربتی هنوز
چیزی نمانده پنجه ی پائیز بشکند
شاید طلسم غربت ما نیز بشکند
بغض هزار پنجره هر سال مال ماست
این چشم های خسته به هر حال مال ماست
نبض بهار کند تر از پیش می زند
هر کس به ساز منتخب خویش می زند
ساعت درست موعد سرسختی شماست
زنجیرها مسبب بدبختی شماست
زنجیرها که متصل و سرد مانده اند
زنجیرها که هرزه و ولگرد مانده اند
این زخم ها که یکسره تکرار می شوند
این سنگ ها که یکسره دیوار می شوند
اما هنوز شعر تری هست در دلم
دلشوره های مختصری هست در دلم
من گیج می شوم تو به من اخم می کنی
چاقو، ترنج، دست مرا زخم می کنی؟
کبریت خیس خورده شناور به روی آب
از دور می رسد کسی از جنس آفتاب
آمد کنار ریل سپس منتظر نشست

شاید هنوز در ته جیبش دو سنت هست




ارادتمند - محمد تاج احمدی
ادامه مطلب

Saturday, May 05, 2007

توصیف دانشگاه





كلاس هاي زيادي مفيد، استاد و ...
دانشجويان ِبه شكل عروس و داماد و ...
و پاچه هاي جويده و مانتو سايز صفر
و مقنعه ي open زلف هاي در باد و ....
و بعد درس جديد: عشق در هنر بِه بِه!
و بحث هاي زيادي لطيف و آزاد و ...
دوباره مبحث تحقيق هاي ميداني
و زوج گمشده در بوته هاي شمشاد و ...
و آن برادر مؤمن هميشه با تسبيح
دعا و ذكر نموده به جان فرهاد و ...
و نيز خواهر خوبي كه عشوه مي ريزد
به پاي خنده ي خيلي مليح استاد و ....
و يك برادر ديگر كه توي چاپلوسي
ز پشت بسته دو دست هزار شياد و...
و چشم چشم دو ابرو و چند خواهر ناز
كه توي دام فرستاده هرچه صياد و ...
دوباره اردوي علمي«سفر به چزابه»!!!!
دوباره ماه عسل توي عشق آباد و ...
برادران ز قحطي رسيده ي هرروز
كه مي كشند ز سيري دوباره فرياد و ...
و آشپزان جواد ِجوان تر از معمول
سبيل قشنگ و نظرپاك و بيخودي شاد و ...
و قرمه سبزي شنبه نه! سبزي و كافور
كه مانده از تهِ ديگهاي سال هشتاد و ...
و چند آدم پررو كه باز مي گيرند
به شعر نشريه ي ما هزار ايراد و ...
كلاس حيف به پايان رسيد و ما مانديم...
و چند چشم درنده شبيه جلاد و...
ادامه مطلب

Thursday, May 03, 2007

دانلود آهنگ هاي كلدپلي - Cold Play

سلام
اميدوارم كه بابت اين تاخير در به روز رساني منو ببخشيد. بدون حاشيه ميرم سر اصل مطلب.، تو اين پست براتون آهنگ هاي كلدپلي رو براي دانلود گذاشتم.


Download Cold Play's Musics



اعضای گروه Coldplay کلدپلی هيچ‌وقت تمايل نداشتند که روزی پسران محبوب سبک راک‌اندرول شوند البته تا زمانيکه در بين جدولهای موسيقی سال ۲۰۰۰ امضای ملوديهای راک زده شد. گروه چهار نفره کلدپلی در ژانويه سال ۱۹۹۸ توسط Chris Martin خواننده، گيتاريست و پيانيست گروه متولد ۲ مارس سال ۱۹۷۷ در انگلستان، Jon Buckland گيتاريست گروه متولد ۱۱ سپتامبر سال ۱۹۷۷ در انگلستان، Guy Berryman بيسيست گروه متولد ۱۲ آوريل سال ۱۹۷۸ در اسکاتلند و Will Champion بک‌وکال (Back Vocal) و درامر گروه متولد ۳۱ جولای سال ۱۹۷۸ در انگلستان، شکل گرفت.تنها آرزوی آنها اين بود هنگاميکه در دانشگاه لندن به اجرا می‌پرداختند، از يک گروه کوچک محلی تبديل به گروه شناخته‌ای شوند. اعضای گروه در سنين نوجوانی شيفته موسيقی شده بودند و هريک نواختن سازی را در همان دوران فرا گرفته بودند. موسيقی آنها تاثير گرفته از بزرگانی همچون The Stone Roses، Bob Dylan و Neil Young بود که بخوبی قابل احساس است. آنها هرگز تصور نمی‌کردند که روزی بتوانند با حکمفرمانيشان، صحنه موسيقی راک انگلستان را تصاحب نمايند.هريک از اعضای گروه دارای خانواده‌ای با درک موسيقيائی بالا بودند و آنها را در مسيری که گام برمی‌داشتند بخاطر خودشان و موسيقيشان حمايت می‌کردند. اين امر حقيقتاْ از امتيازهای بزرگ آنها بشمار می‌آید. کريس مارتين خواننده و اصلی‌ترين عضو گروه، نواختن پيانو را از سنين کودکی آغاز کرد. ۱۵ سال بيشتر نداشت که شروع به نوازندگی در يک گروه کوچک نمود. وی با زمزمه اشعار دلپذير Tom Waits به آرامش می‌رسيد. جان باکلند گيتاريست گروه، ۱۱ ساله بود که گيتار زدن را آموخت. از قهرمانان وی در موسيقی می‌توان از ستارگان بزرگ اين صنعت يعنی Eric Clapton و Jimi Hendrix ياد کرد. گای بريمن اسکاتلندی بيسيست گروه، از سنين کودکی به موسيقی علاقمند شد تا اينکه بيس را انتخاب کرد و تبديل به يکی بازوهای گروه شد. ويل چمپين درامر گروه، نوازنده چندين ساز، برنامه‌ای برای درامر شدن نداشت تا اينکه به کلدپلی پيوست! او گيتار، بيس و هارمونيکا را بخوبی می‌نواخت اما هنگاميکه گروه به رسميت شناخته شد پذيرفت تا نامش بعنوان يک درامر در کلدپلی بدرخشد.موسيقی Coldplay مانند Travis غم‌انگيز می‌باشد. مثل Jeff Buckley احساسی و همانند Oasis جديد است. وقتی کلدپلی برای اولين بار وارد صحنه اجرا شد مورد تحسين همگان واقع گرديد، چون اعضای گروه واقعاْ ايده‌آل بودند. آنها اولين کنسرت جديشان را در شهر منچستر انگلستان برای گروههائی که هنوز اسمی نداشتند اجرا کردند. بعد از اجراهای متعدد در سراسر انگلستان تصميم به سازماندهی آثار خود و جمع‌آوری آنها بصورت حرفه‌ای گرفتن سرانجام اولين آلبوم گروه کلدپلی در نوامبر سال ۲۰۰۰ با نام Parachutes (چترهای نجات) منتشر شد. اين آلبوم کانديدای جايزه بزرگ Mercury شد. Parachutes در ايالات متحده بسرعت گسترش يافت و همين امر کافی بود تا آنها شناخته شوند و اين اتفاق به شکل عجيبی سريعاْ اتفاق افتاد. از آهنگهای برجسته اين آلبوم می‌توان به Don't Panic، Yellow، Trouble و Everythings Not Lost اشاره کرد. در فوريه سال ۲۰۰۱ جايزه موسيقی بريتانيا را بخاطر اولين آلبومشان دريافت نمودند. بعد از استقبال باورنکردنی از اين آلبوم، آنها تصميم به شرکت در توری در آمريکا گرفتند که شامل ۱۰ اجرای مختلف می‌شد. تمام بليط‌های اين کنسرتها خيلی زودتر از آنچه آنها تصور می‌کردند به فروش رفت.شايعه از هم پاشيدن گروه در تور آمريکا بالا گرفت. کريس مارتين مکرراْ در حال مبارزه با سرماخوردگی و بوجود آمدن مشکل برای صدايش برنامه‌های گروه را مختل میکرد. گروه بخاطر صدای سرما خورده کريس مجبور شد تا چندين اجرا در آمريکا و همچنين تور اروپا را لغو کند. تمام اين اراجيف از يک سو و از سوی ديگر از سرگرفتن اجراهايشان در تابستان سال ۲۰۰۱ باعث شد تا گروه با ارائه دوباره آهنگ تکی Trouble، به موفقيتهای دوچندان دست يابد.در پائيز همان سال اعضای گروه کلدپلی برای ضبط دومين آلبوم خود وارد استوديو شدند. متاسفانه بازهم شايعاتی بی‌پايه و اساس گريبانگير آنها شد، مبنی بر اينکه اين آخرين آلبوم کلدپلی است و آنها ديگر نمی‌توانند همانند گذشته موفق باشند. عاقبت دومين آلبوم استوديوئی آنها در آگوست سال ۲۰۰۲ و با نام A Rush of Blood to the Head روانه بازار شد. اين آلبوم برخلاف تصور بدبينان به يکباره به موفقيت چشمگيری دست يافت. چه بسا اين آلبوم از لحاظ ساختار موسيقيائی در قياس با آلبوم قبلی قوی‌تر و استوارتر ظاهر شد. از آهنگهای زيبا و تکرار نشدنی در اين آلبوم می‌توان از The Scientist، In My Place و Warning Sign نام برد.در حقيقت شاهکار آنها در اين آلبوم آهنگ Clocks می‌باشد. اثری کاملاْ حرفه‌ای و بی‌نقص. متاسفانه آنقدر بازار موسيقی هیپ‌هاپ (البته از لحاظ موسيقی و جنس آن و نه از نظر هوادار) کساد است که اين روزها هرگاه آهنگی خارق‌العاده توليد می‌شود، سران اين سبک موسيقی، سريعاْ اقدام به استفاده تجاری از اين دسته آهنگها می‌کنند تا در حقيقت سوء استفاده از نام يک آهنگ بزرگ و نوشتن اشعار با سطح پائين و قرار دادن آن روی تم اصلی آهنگ، آنها را به سود برساند. متاسفانه کلدپلی از اين قاعده مستثنی نيست. گروه Stonebridge روی تم آهنگ Clocks با استفاده از DJ و شعر آهنگ Put'em High (اثر گروه Stonebridge)، هدف اصلی موسيقی اين آهنگ را به سمتی ديگر سوق می‌دهد. هدفی که هيچگاه مدنظر اعضای گروه کلدپلی نبوده است.به‌هر‌حال در سال ۲۰۰۳ با همکاری استاد بی‌چون و چرای از دست رفته، مايکل کيمن بزرگ (روحش شاد)، اقدام به اجرای سمفونيک آهنگ Politik نمودند. اجرائی تمام عيار از يک آهنگ! آنها شروع به شرکت در فستيوالها و برپائی کنسرتهای زيادی نمودند تا از اين طريق تمام شايعات قبلی را زير سوال ببرند. اجراهای موفق، يکی پس از ديگری به محبوبيت و شهرت آنها می‌افزود.در سال ۲۰۰۵ با قدرت تمام سومين آلبوم خود را با نام X and Y عرضه کردند. از آهنگهای زيبای اين آلبوم می‌توان به The Hardest Part ،What If، Twisted Logic ،Talk و X and Y اشاره کرد. آثاری جالب و در خور گروه. به نظر می‌رسد که ظاهراْ چیزی جلودار کلدپلی نیست. با توجه به ساختار موسیقیائيشان در این سبک آینده‌ای بس درخشان در انتظار آنهاست.



ارادتمند- محمد تاج احمدي
ادامه مطلب
 
ساخت سال 1388 سکوت.قدرت گرفته با بلاگر تبدیل شده به سیستم بلاگر توسط Deluxe Templates. طراحی شده بوسیله Masterplan. . بهینه شده برای سیستم فارسی مجتبی ستوده