Monday, September 15, 2008

برگرد به برگشتن!

آقای خدابخش را از سال 83 میشناسم. آن زمان با جمعی از دوستانم برآن بودیم تا محملی برای وبلاگ نویسان برپا کنیم که موجب ایجاد تعامل و گفتگو برای ارتقای سطح کیفی و کمی این رسانه شود (رسانه ای که آن زمان مثل حالا اینقدر فراگیر و عمومی نبود). در همان اثنا متوجه شدیم که سایت قزوین نت فراخوانی زده به منظور جمع کردن وبلاگ نویسان برای برگزاری یک جشنواره. ما با سایت تماس گرفتیم تا بگوئیم که چه نیتی داریم. آنجا طرف حسابمان آقای خدابخش بود، ایشان ضمن استقبال از این پیشنهاد از ما خواستند که ما نیز همّ ِ خود را با ایشان یکی کنیم و برای راه اندازی انجمنی برای وبلاگ نویسان اقدام کنیم. قرار شد آقای خدابخش زحمت طراحی سایت را بکشد و ما هم بدنبال کارهای اداری تاسیس انجمن (در سازمان جوانان و استانداری برویم) با روی کار آمدن دولت فخیمه نهم و انحصاری شدن بودجه و امکانات سازمان جوانان (برای تشکل های صرفا مذهبی) قضیه تا حدودی منتفی شد. همان سال من به خدمت اعزام شدم و دیگر خیلی هنر میکردیم همین وبلاگ را دست و پا شکسته به روز میکردیم
گذشت نا همین یک سال و اندی قبل که آقای خدابخش با من تماس گرفتند و گفتند که سایت را آماده کرده اند، بنا شد با تا با وبلاگ نویسان تماس گرفته و از آنها دعوت کنیم که شاید گره از این کار فرو بسته گشوده شود. اما درآن جلسه اکثر وبلاگ نویسان؛ ( با تحفیظ جبهه ای تقریبا سیاست زده، برای راه اندازی مجمع و یا انجمن توجیه نشدند. بعد از آن ماجرا هم که من از شکل گیری مجمع برای وبلاگ نویسان کاملا نا امید شدم و دیگر در جریان ِ فعل و انفعالات مرتبط با این رسانه در قزوین قرار نگرفتم. اما آقای خدابخش که همچنان استوار و پابرجای به نیّت ایجاد حلقه ی ارتباط با وبلاگ نویسان وبلاگ گریز را راه انداختند. البته شاید خود ایشان هم گمان نمیکردند که روزی وبلاگشان سرحلقه ی وبلاگ نویسان قزوینی باشد. وبلاگی که میدانستیم با موش دوانی ها و طعنه های رسمی و غیر رسمی از جاهای مختلف بارها و بارها برای صاحبش ایجاد مشکل کرده بود اما او به کارش علاقه داشت. حتی این اواخر با سبقت گرفتن از مطبوعات محلی در جذب مخاطب تبدیل به مرجعی برای کسب اخبار محلی شده بود.
تمام این توفیقات نشان میدهد آقای خدابخش به هدف اصلی خود که متعامل ساختن وبلاگ نویسان بود رسیده بود از وبلاگش مرجعی ساخته بود برای وبلاگ نویسان تا از احوال همکاران خود باخبر شوند.
اما شنیدن ماجرای تعطیلی وبلاگ ( که برای من تا زمانی که خودم ندیدم باور نکردنی بود) برای همه وبلاگ نویسان قزوینی غافلگیر کننده بود. من هم مثلی خیلی ها خواستم از خود ایشان علت را جویا شوم اما جوابی نشنیدم. تا اینکه یکی از همکارانشان گفت ویا مسئله مربوط جشنواره مطبوعات است که همین چندی پیش برگزار شد و این کار جناب خدابخش به نوعی حرکت اعتراضی ست. علی ایحال من که در جریان آن ماجرا نبوده و نیستم و نمی دانم دقیقا چی پیش آمد کرده اما این را میدانم که آقای خدابخش بعد از چهار پنج سال تلاش توانسته بود وبلاگ نویسی در این شهر ِ خاک خورده را ترویج کند و دست خیلی ها را به دامان این پدیده آلوده کند. حالا وقتی این وبلاگ اینقدر برای مخاطبانش ( که اغلب وبلاگ نویس هستند) عزیز است که در سوگ ِ از دست رفتن او مرثیه می نویسند، ایشان در قبال این مخاطبین مسئول هستند.
من فکر میکنم آقای خدابخش تازه دارد مزد زحماتش را از وبلاگ نویسان میگرد و یقینا تا الآن فهمیده که گریز - َ ش چقدر برای دیگران اهمیت دارد و خلع ناشی از عدم وجود این وبلاگ چقدر محسوس است. از اینرو من هم به عنوان یک وبلاگ نویس و یکی از مخاطبان ِ گریز از آقای خدابخش خواهش میکنم، حالا که خود می بینند از چنین پشتوانه ی اجتماعی ( و شاید هم احساسی) برخورادرند از زنده کردن گریز نگریزند.
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

0 comments:

 
ساخت سال 1388 سکوت.قدرت گرفته با بلاگر تبدیل شده به سیستم بلاگر توسط Deluxe Templates. طراحی شده بوسیله Masterplan. . بهینه شده برای سیستم فارسی مجتبی ستوده