Sunday, September 14, 2008

پست مدرنیسم؛ آری یا نه؟

برآن بودم که قسمت دوم نوشتارم، در باب فلسفه هنر را با تذکار و توصیف ذهنیت های هنری در عصر پسامدرن ادامه دهم، اما حقیقتی که مدتهاست به سان مسئله ای غیرقابل انکار در ذهنم نقش بسته و مرا از رفتن به جانب ِ هرآنچه متصل به منش و بینش پست مدرن است بازمیدارد، اینبار هم رهایم نکرد.
بهتر آن دیدم که آن را با مخطبان ِ این رسانه ی شخصی درمیان گذارم تا نُقاد و موافقین هم به ارائه ی دلیل بپردازم، هرچند به لحاظ توسیع مخاطب برآن شدم که مطلب را با لحنی ساده و ژورنالیستی بیان کنم، که از این بابت از از اهالی فلسفه عذر میخواهم.
موضوع مواجهه ی ما ایرانیان با گمان و گمانه های مدرن، قصهء 150 ساله ایست که از دوران مشروطه و با سلسله جنبانی سیدجمال الدین اسدآبادی شروع شده و تا کنون نیز ادامه دارد.
به زبان ساده تر، فارغ از تلویح ِ تجدد و تعصب به سنت بخواهیم به این قضیه نگاهی بیندازیم، متوجه می شویم که ما ایرانیها، هنوز موضع ِ شفاف و استراتژی معین و ثبوت یافته ای در قبال ِ مدرنیسم اتخاذ ننموده ایم.
با وجود اینکه حکومت نقش بسیار فعال و تاثیر گذاری در فرآیند مدرنیزاسیون ایفا میکند؛ در برهه ای با زور و ضرب و تظاهر (مدرنیته از نوع رضاخانی) در برهه ای با القا امکان مصالحه، مسامحه ی دین و مذهب از طریق دانشجویان به ذهن و زبان ِ عوام، با تلاش برای مرفوع ساختن ِ پارادکس های مابین سنت و تجدد(دوران اصلاحات)، ولی حقیقت اینست که تا مردم توجیه نشوند و ندانند و نفهمند که جامه ی مدرنیسم را با چه قیمتی و با چه قامتی «باید» برتن کنند، هیچکدام از این استراتژی ها در سلب ( یا تحریک) جامعه از(در) فرآیند مدرنیزاسیون، مفید فایده نخواهد بود.
در دوران پیش از انقلاب اسلامی به مدد توجیهات احساسی ِ بسیاری از روشنفکران؛ نظیر شریعتی و مطهری، غرب را به عنوان برآیندگاه و تجلی مدرنیته، جامعه ای روبه استیصال و در حال ِ خود خواری به مردم نمایاندند، ماحصل چنین گمانه هایی تا هنوز هم ادامه دارد؛ و بعنوان یکی از موانع مدرنیزاسیون محسوب می شود، اما وقوع و بروز دوران اصلاحات به بسیاری ثابت کرد که مدرنیسم نه تنها موجودی روبه استیصال است، بلکه به سان مشربی ست که آرام ارام در تمامی زوایای بیرونی(عینی و ابژکتیو) و درونی(ذهنی و سوبژکتیو) - ِ جامعه درحال نفوذ است.
گمانه ی نگارنده براین است که تغییر جبهه گیری ها و استراتژی های ایران از بدو ورود مدرنیسم به ایران تابحال؛ به جز آنکه موجب ایجاد گسست بین ما و پیشینیان ِ مان شده است، موجب ایجاد نوعی از مدرنیته، در قالی نیمبند و ناقص در جامعه ی امروز ایران شده است، که عقل جمعی ِ جامعه برآنست با قشری گری و تظاهر ِ ابزاری( به آلات و تجهیزات ِ مدرن) ، خود را مدرن جلوه دهد> انجام این کار غیر متعقلانه به دلیل بروز محدودیت های سنتی (هویتی) ، سیاسی (حکومتی)، باعث شده تا جامعه به صورتی ناخودآگاه و تقریبا غیر ارادی، از مبانی و مبادی ِ اصلی و اساسی و بنیان های تئوریک ِ مدرنیسم، خود را فارغ بداند (و یا بهتر است بگوئیم متواری گردد) و با تظاهرهای سطحی و مقلدانه از اهالی مغرب زمین و استفاده ی ظاهری از کاربست های مدرنیته سعی میکند خود را جامعه ای مدرن جلوه دهد.
حال و در این شرایط به گمان راقم این سطور سخن گفتن از پست مدرن و مسائل مربوط به آن برای ما که در چنین جامعه ای زندگی میکنیم، امری مسجل و مجاز نیست، چه اینکه برای واکاوی و بررسی پسامدرن؛ و یا پیشتر از آن درک پست مدرنیسم، ما می باست در جامعه ای زندگی کنیم مدرنیته را با مبادی و مبانی ِ تئوریک و فلسفی ِ آن پذیرفته و بعد با شناخت دقیق مدرنیسم برآن شده با نیّت ارتقای آن عصر جدیدی (پسامدرن) را آغاز کند.
بنابراین تا مادامی که مفاهیمی از قبیل آزادی (در بیان و عقیده)، مدنیت، تکثرگرایی (پلورالیسم)، دمکراسی ( در معنای احترام به خواست اکثریّت)، نقّادی و نقدپذیری ( خصوصا در حوزه ی سنّت، اعتماد به عقل و علم (عقل ِ علمی)، برابری (خصوصا جنسیتی) و ...... را نپذیرفته و به کار نگیریم و با این حقیقت ( - ِ خوب یا بد)؛ که فکر و فرهنگ مدرنیسم بر جهان سیطره یافته، کنار نیائیم. و بین ِ خودمان و «آنها» بیش از این شکاف ( - ِ تلقینی) ایجاد نکنیم؛ و در یک کلام مدرنیته و مدرنیسم را چه در بعد ذهنی و چه در بعد عینی فارغ از دگمیّت و عاقلانه نپذیریم، که این مهم با تعامل و تسامح میسر است، نه تنها نمی توانیم پسامدرن سخن گفته و به واکاوی ِ آن بپردازیم، بلکه حتی جایز نیست خود را صاحب ِ زیست در مدینه ی مدرن ( شده) به حساب آوریم!




  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

0 comments:

 
ساخت سال 1388 سکوت.قدرت گرفته با بلاگر تبدیل شده به سیستم بلاگر توسط Deluxe Templates. طراحی شده بوسیله Masterplan. . بهینه شده برای سیستم فارسی مجتبی ستوده