Saturday, December 23, 2006

شب یلدا

نوشتن، از شب یلدا برای من یادآور گنگی و استرس است ، در تیرباران کنایه های هولناکی که خداوندگاران غرور بر منش روا میداشتند.خواب چشمان نم زده را همیشه نمیتوان با زمزم ناب بیت الله شست،چه همان نم های چشم که خود در غالب زلالی آبی از ناب ترین کوثرهای عالم امکان، با اشکی از جنس ماورای مقدورات و میسرات آدمی، چنان سراپایت را غسل میدهد که بر آن اشک پاک پاک تو آب زلال چشمه زمزم نیز حسادت میکند.که همین را گرتوان خواهی زخود وگر جان خواهی زِاو، تا با گسیل انوار اهورائی بر پیکر آتشناک ترین سیالات نامرئی که دشنام دشمنان منو امثال من هستند را ، واصل به قعر مقهورترین چاله های ورای تصور اهریمن کشان نمایند، گزین که بفهمی، که خود تو میگزینی
شب یلدای من یادآورتست
که آوازهای تنهائی ، بر سیاهی
و آغازهای زیبائی ، بر خودخواهی
فریاد میکشند ، تورا
در پروازهای رویائی ، اما واهی..................
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

0 comments:

 
ساخت سال 1388 سکوت.قدرت گرفته با بلاگر تبدیل شده به سیستم بلاگر توسط Deluxe Templates. طراحی شده بوسیله Masterplan. . بهینه شده برای سیستم فارسی مجتبی ستوده