«حق» یکی از کلیدواژه های مهم در نظام معرفتی جهان مدرن است. یکی از مهمترین و شاخص ترین تجلی این گفتمان، برخورداری از «حق دانستن» و«حق رو خواندن و نوشتن» است و«رسانهها» عهدهدار تحقق اهم ِحقوق هستند.
«رسانهها» در کنار تشکلهای مدنی و احزاب و غیره، امکان تعامل و گفتوگوی جامعه، نخبگان و قدرت را در چهارچوبی معین و فرهنگی با قواعدی خاص فراهم میسازند. در بسیاری از کشورهای توسعه یافته، رسانههای محلی، نفوذ و قدرت تاثیرگذاری بیشتری نسبت به رسانههای سراسری دارند، اما وضعیت در کشور ما کاملا برعکس است و استان قزوین نیز مستثنی نیست. چالشهایی که نشریات محلی با آن روبرو هستند، عبارتند از:
یکم: حضور متکثر خرده فرهنگهای بومی، محلی و قومی، عدم توانایی پرداخت به آنها و نداشتن تمکن و نیروهای تخصصی برای پرداخت به آن ها.
دوم: انسدادِ در تولید مطلب و انفجار در توزیع که نشریات را تبدیل به انبانی از مطالب بیمحتوا و بدون بازتاب در حد رپورتاژ تبلیغاتی تبدیل میکند به نحوی که بسیاری از نشریات بومی استان، بیش ازیک سوم مطالبشان از اخبار سوخته و یا درجه چندم تولیدی سایتهای خبری است.
سوم: فزونی رپورتاژآگهی و داشتن رویکرد تجاری نه فرهنگی، نشریات استان را به جای تامین بودجه از طریق بالا بردن انگیزه خوانش و افزودن تیراژ به سمت بالا بردن آگهیها و باج دادن به روابط عمومیها سوق میدهد. همین امر نشریات را علاوه بر آنکه زیر سلطه ارگانهای دولتی و خصوصی میبرد، آنها را از پرداخت انتقادی به معضلات شهری و بومی باز میدارد.
هرچند که رسانههای مکتوب قزوین برای دوام و بقای خود احتیاج به اخذ آگهی و تبلیغات دارند؛ اما زیادهروی در این امر باعث کاسته شدن مخاطبان است. انبوه مطالب متراکم که غالباً به صورت نیم صفحه یا تمام صفحه منتشر میشود فاقد جذابیتهای حداکثری مخاطبان است. خلاصه، در بسیاری ازاین مطالب از ادبیاتی اغراق آمیز و ریاکارانه استفاده شدهکه بیشتر به درد خلق موقعیتهای کمیک حماسی میخورد.
چهارم: توجه بیش از حد به مسئولان استان و رخدادهای دولتی و در نقطه مقابل آن، عدم توجه به نیازها، امور و رخدادهای برخواسته از بطن جامعه است. هرچندکه انعکاس رخدادها و بیانات مسئولان حکومتی به جامعه از رسالتهای نشریات محسوب میشود؛ اما افراط در اینکار آن هم بعضا با ادبیاتی ریاکارانه و تکرار آن در تمام نشریات نباید موجب نادیدهگرفتن نیازها و مطالبات مردم شود.
پنجم: نادیدهگرفتن مطالبات واقعی مردمی و عدم انعکاس شرایط و از مشکلات واقعی آنهاستکه بخشی از این ضعف هم از عدم تعامل درست بین این رسانهها و مخاطبان ناشی میشود.
تعامل با مخاطبان، چیزی فراتر از اختصاص یک ستون برای طرح مسائلی نظیر گرفتگی لوله فاضلاب منطقهی فلان و یا تاخیر در آسفالت مجددکوچه بهمان است؛ هرچند وقتی بسیاری از مردم ماوایی برای طرح مطالبات اینچنینی که جنبهی صنفی، محلی و معیشتی دارد، در اختیار ندارند و می بینند مسئولان مربوطهکم توجهی و کوتاهی میکنند، به چنین کاری مبادرت می ورزند که البته همین سنت توانسته عامل رفع برخی مشکلات و کاستی ها شود؛ اما طرح مسائل و دغدغههای مردم، صنوف و اقوام مختلف نباید به همین قسم تعاملات محدود شود.
ششم: نداشتن تیم حرفهای و بهتر بگویم هیات تحریریه ازدیگر مشکلات است. بیشتر نشریات استان، هیات تحریریه شان از حد ویراستار، تایپست و سردبیر فراتر نمیرود. متاسفانه بسیاری از مطبوعات استان به دلیل نداشتن بودجه از استخدام روزنامه نگاران حرفهای خودداری کرده و سرویسهای نشریه را به نیروهای تازه کار و کم تجربه میسپارند. نداشتن تجربه و سابقه کار رسانه ای باعث شده که در پارهای از موارد به دلیل ناتوانی در نگارش یک گزارش دقیق و یا گرفتن یک مصاحبهی خواندنی، سوژههای انتخابی به راحتی سوخت شده و امکان طرح صحیح آنها نباشد.
«رسانهها» در کنار تشکلهای مدنی و احزاب و غیره، امکان تعامل و گفتوگوی جامعه، نخبگان و قدرت را در چهارچوبی معین و فرهنگی با قواعدی خاص فراهم میسازند. در بسیاری از کشورهای توسعه یافته، رسانههای محلی، نفوذ و قدرت تاثیرگذاری بیشتری نسبت به رسانههای سراسری دارند، اما وضعیت در کشور ما کاملا برعکس است و استان قزوین نیز مستثنی نیست. چالشهایی که نشریات محلی با آن روبرو هستند، عبارتند از:
یکم: حضور متکثر خرده فرهنگهای بومی، محلی و قومی، عدم توانایی پرداخت به آنها و نداشتن تمکن و نیروهای تخصصی برای پرداخت به آن ها.
دوم: انسدادِ در تولید مطلب و انفجار در توزیع که نشریات را تبدیل به انبانی از مطالب بیمحتوا و بدون بازتاب در حد رپورتاژ تبلیغاتی تبدیل میکند به نحوی که بسیاری از نشریات بومی استان، بیش ازیک سوم مطالبشان از اخبار سوخته و یا درجه چندم تولیدی سایتهای خبری است.
سوم: فزونی رپورتاژآگهی و داشتن رویکرد تجاری نه فرهنگی، نشریات استان را به جای تامین بودجه از طریق بالا بردن انگیزه خوانش و افزودن تیراژ به سمت بالا بردن آگهیها و باج دادن به روابط عمومیها سوق میدهد. همین امر نشریات را علاوه بر آنکه زیر سلطه ارگانهای دولتی و خصوصی میبرد، آنها را از پرداخت انتقادی به معضلات شهری و بومی باز میدارد.
هرچند که رسانههای مکتوب قزوین برای دوام و بقای خود احتیاج به اخذ آگهی و تبلیغات دارند؛ اما زیادهروی در این امر باعث کاسته شدن مخاطبان است. انبوه مطالب متراکم که غالباً به صورت نیم صفحه یا تمام صفحه منتشر میشود فاقد جذابیتهای حداکثری مخاطبان است. خلاصه، در بسیاری ازاین مطالب از ادبیاتی اغراق آمیز و ریاکارانه استفاده شدهکه بیشتر به درد خلق موقعیتهای کمیک حماسی میخورد.
چهارم: توجه بیش از حد به مسئولان استان و رخدادهای دولتی و در نقطه مقابل آن، عدم توجه به نیازها، امور و رخدادهای برخواسته از بطن جامعه است. هرچندکه انعکاس رخدادها و بیانات مسئولان حکومتی به جامعه از رسالتهای نشریات محسوب میشود؛ اما افراط در اینکار آن هم بعضا با ادبیاتی ریاکارانه و تکرار آن در تمام نشریات نباید موجب نادیدهگرفتن نیازها و مطالبات مردم شود.
پنجم: نادیدهگرفتن مطالبات واقعی مردمی و عدم انعکاس شرایط و از مشکلات واقعی آنهاستکه بخشی از این ضعف هم از عدم تعامل درست بین این رسانهها و مخاطبان ناشی میشود.
تعامل با مخاطبان، چیزی فراتر از اختصاص یک ستون برای طرح مسائلی نظیر گرفتگی لوله فاضلاب منطقهی فلان و یا تاخیر در آسفالت مجددکوچه بهمان است؛ هرچند وقتی بسیاری از مردم ماوایی برای طرح مطالبات اینچنینی که جنبهی صنفی، محلی و معیشتی دارد، در اختیار ندارند و می بینند مسئولان مربوطهکم توجهی و کوتاهی میکنند، به چنین کاری مبادرت می ورزند که البته همین سنت توانسته عامل رفع برخی مشکلات و کاستی ها شود؛ اما طرح مسائل و دغدغههای مردم، صنوف و اقوام مختلف نباید به همین قسم تعاملات محدود شود.
ششم: نداشتن تیم حرفهای و بهتر بگویم هیات تحریریه ازدیگر مشکلات است. بیشتر نشریات استان، هیات تحریریه شان از حد ویراستار، تایپست و سردبیر فراتر نمیرود. متاسفانه بسیاری از مطبوعات استان به دلیل نداشتن بودجه از استخدام روزنامه نگاران حرفهای خودداری کرده و سرویسهای نشریه را به نیروهای تازه کار و کم تجربه میسپارند. نداشتن تجربه و سابقه کار رسانه ای باعث شده که در پارهای از موارد به دلیل ناتوانی در نگارش یک گزارش دقیق و یا گرفتن یک مصاحبهی خواندنی، سوژههای انتخابی به راحتی سوخت شده و امکان طرح صحیح آنها نباشد.
0 comments:
Post a Comment