سرچشمه
بسیاری از قوانین بدیهی و نظامهای غولپیکر از همین خیابانی شروع شده که جسم ما هر
روز از آن میگذرد و ماهم کمتر بدان توجه میکنیم. درواقع خیابانها در جوامع شهری
امروز ،بخشی از هویت ما را تشکیل میدهند و این انضمام فرهنگی خاص زیستن در جهان
تجدد است.
خیابان در معنای مدرن آن، محلی برای عرضه شدن و یا انتخاب کردن است و به نوعی میعادگاه برای افراد و اقشار جامعه محسوب میشود.
نفس عرضه شدن و انتخاب کردن در خیابانی مثل «خیامشمالی» قزوین و غرق شدن در میان انبانی از نورها، صداها، رنگها، کالاها و کالاهای مصرفی، فرد را وارد نمایشگاهی میکند که در آن، جدیدترین نمودهای وارداتی عرضه میشوند. چیزی که مورد توجه قرار میگیرد مثل آخرین مدل گوشی همراه، جدیدترین نوع لباس، مدل ماشین و... نمایانده میشود. حاملان این متعلقات در این خیابان به سان انسانهایی پیشرو دانسته میشوند که از امکان و پتانسیل بیشتری برای دیده شدن و به چشم آمدن برخوردارند؛ بنابراین دیدن و دیدهشدن بخش قابل توجهی از دغدغه ی عابران این خیابان ها را دربر میگیرد،به طوری که میتوان گفت امروز راه رفتن در این خیابان به یک تفریح دائمی برای مردم قزوین تبدیل شده است.
آنچه شما بیش از هرچیز در خیابانی مثل خیام شمالی، با آن مواجه هستید، تصویر سازیهایی است که دست روی غریزه شما قرار میدهد. درواقع این ایماژها، شما را از جلد معقول و انسانی خودتان خارج میکند و تبدیل به کسی میکند که تشنه آن متعلقات خیابانی و وراداتی میشوید و جالب اینجاست که این ها صرفاً اشیاء بیجان نیستند؛ بلکه میتوانند انسانهایی باشند که مرز بداهتهای موجود در ذهن شمارا توسعه دهند. در حقیقت، این تصاویر واژگون که میبینید با تحریک غرایزتان، شما را مبتلابه نوعی خودفراموشی موقت میکند ؛ علت اینکه امر «خرید کردن» با تمام مقدمات و موخراتی که با خود به همراه دارد برای خیلیها یک تفریح جدی و حتی اعتیاد مزمن به حساب میآید نیز در همین مساله نهفته است؛ چراکه این امر، یعنی «در خیابان بودن»؛ البته با ویژگیهای مذکور میتواند به راحتی شما را در موقعیتی قرار دهد که آلام و بی عدالتیهایی که در زوایای پیدا و پنهان این محیط وجود دارد، نفهمید و یا اگر فهمیدید به راحتی از کنار آن بگذرید؛چرا که شما در پروسه نسیان موقت آلام به وسیله یک مسکن بیضرر هستید.
این روال در عین لذت بخش بودن میتواند مثابه یک توطئه نابخشودنیتلقی شوند که انسانها خود برای خود به وجود آوردهاند؛ چرا که این پروسه میتواند با احاطه کردن شریانهای ادراکی و تحلیل را در خارج از حوزه غرایز انسانی تان، از شما سلب کند.
استقرار جذاب کالاها، غالباً برخی افراد را وادار به انجام اعمال نامعقولی می کند که خود این افراد اگر در حالت عادی شاهد چنین اعمالی باشند، اگرآن را نفی نمیکنند، قبول هم نمیکنند؛ اما زمانی که در این بستر(خیابان) قرار میگیرند به طور ناخودآگاهی غرایز خود را در غالب این اعمال و رفتار نامعقول تخلیه می کنند که اغلب آنها نیز جنبه ی ظاهری و نمود بیرونی دارد. کارهایی مثل ویراژ دادن در این خیابانها زیاد کردن صدای ضبط و متلک انداختن به جنس مخالف از این دست هستند؛ البته اینها انواع کاملاً عیان هستند. نوعهای دیگری نیز از بروز این غرائز وجود دارد که شاید کمتر به چشم بیاید و آن صرفا نگاه کردن است.
خیابان در معنای مدرن آن، محلی برای عرضه شدن و یا انتخاب کردن است و به نوعی میعادگاه برای افراد و اقشار جامعه محسوب میشود.
نفس عرضه شدن و انتخاب کردن در خیابانی مثل «خیامشمالی» قزوین و غرق شدن در میان انبانی از نورها، صداها، رنگها، کالاها و کالاهای مصرفی، فرد را وارد نمایشگاهی میکند که در آن، جدیدترین نمودهای وارداتی عرضه میشوند. چیزی که مورد توجه قرار میگیرد مثل آخرین مدل گوشی همراه، جدیدترین نوع لباس، مدل ماشین و... نمایانده میشود. حاملان این متعلقات در این خیابان به سان انسانهایی پیشرو دانسته میشوند که از امکان و پتانسیل بیشتری برای دیده شدن و به چشم آمدن برخوردارند؛ بنابراین دیدن و دیدهشدن بخش قابل توجهی از دغدغه ی عابران این خیابان ها را دربر میگیرد،به طوری که میتوان گفت امروز راه رفتن در این خیابان به یک تفریح دائمی برای مردم قزوین تبدیل شده است.
آنچه شما بیش از هرچیز در خیابانی مثل خیام شمالی، با آن مواجه هستید، تصویر سازیهایی است که دست روی غریزه شما قرار میدهد. درواقع این ایماژها، شما را از جلد معقول و انسانی خودتان خارج میکند و تبدیل به کسی میکند که تشنه آن متعلقات خیابانی و وراداتی میشوید و جالب اینجاست که این ها صرفاً اشیاء بیجان نیستند؛ بلکه میتوانند انسانهایی باشند که مرز بداهتهای موجود در ذهن شمارا توسعه دهند. در حقیقت، این تصاویر واژگون که میبینید با تحریک غرایزتان، شما را مبتلابه نوعی خودفراموشی موقت میکند ؛ علت اینکه امر «خرید کردن» با تمام مقدمات و موخراتی که با خود به همراه دارد برای خیلیها یک تفریح جدی و حتی اعتیاد مزمن به حساب میآید نیز در همین مساله نهفته است؛ چراکه این امر، یعنی «در خیابان بودن»؛ البته با ویژگیهای مذکور میتواند به راحتی شما را در موقعیتی قرار دهد که آلام و بی عدالتیهایی که در زوایای پیدا و پنهان این محیط وجود دارد، نفهمید و یا اگر فهمیدید به راحتی از کنار آن بگذرید؛چرا که شما در پروسه نسیان موقت آلام به وسیله یک مسکن بیضرر هستید.
این روال در عین لذت بخش بودن میتواند مثابه یک توطئه نابخشودنیتلقی شوند که انسانها خود برای خود به وجود آوردهاند؛ چرا که این پروسه میتواند با احاطه کردن شریانهای ادراکی و تحلیل را در خارج از حوزه غرایز انسانی تان، از شما سلب کند.
استقرار جذاب کالاها، غالباً برخی افراد را وادار به انجام اعمال نامعقولی می کند که خود این افراد اگر در حالت عادی شاهد چنین اعمالی باشند، اگرآن را نفی نمیکنند، قبول هم نمیکنند؛ اما زمانی که در این بستر(خیابان) قرار میگیرند به طور ناخودآگاهی غرایز خود را در غالب این اعمال و رفتار نامعقول تخلیه می کنند که اغلب آنها نیز جنبه ی ظاهری و نمود بیرونی دارد. کارهایی مثل ویراژ دادن در این خیابانها زیاد کردن صدای ضبط و متلک انداختن به جنس مخالف از این دست هستند؛ البته اینها انواع کاملاً عیان هستند. نوعهای دیگری نیز از بروز این غرائز وجود دارد که شاید کمتر به چشم بیاید و آن صرفا نگاه کردن است.
اشاره:
این مطلب پیشتر در پنجمین شماره هفته نامه «فروردین امروز» منتشر شده
است.
0 comments:
Post a Comment