Sunday, August 05, 2007

خلايق هرچه لايق


شايد هيچ برهه اي از دوران عمر بيست اندي ساله ام چنين آشفتگي و سردر گمي را در حوزه هاي گوناگون فرهنگي، سياسي، اجتماعي، اقتصادي و... به چشم نديده و تجربه نكرده بودم. در اين آشفته بازاري كه جوانان به صورت تصادفي هرچه باشد مي پوشند و مي خرند و مي خورند. پدران و مادران سرگردان از سركشي فرزندان جوان و نوجوان خود با آشفتگي و بي تابي ِ نه چندان كم در حال پير شدن هستند. نميدانم ضرب المثل قديمي ِ خلايق هرچه لايق را شنيده ايد يا نه؟ آيا واقع همينطور است؟ ما ايرانيان كه بارها و باها در طورل تاريخ ِ پرفراز و نشيب خودمان، فريب خورده ايم، حالا اين فريب خوردن برايمان عادي شده. عقل جمعي جامعه ي ما هم خودش را فريب ميدهد. رئيس جمهور مان مردم ايران را در مردماني در آزادي مطلق معرفي ميكند! و آنها را با استعداد ترين مردمان دنيا ميداند! اگر ما بخواهيم اين حرفها را قبول كنيم، پس با اعدامهاي پي در پي چه كنيم؟! با خبرنگاران و دانشجويان ِ ستاره دار و بخت برگشته چه كنيم؟ آزادي مطلق يعني اينكه به ما بگويند چطور حرف بزنيم چطور بپوشيم و چطور ببينيم و چطور بخوانيم و چطور بدانيم و چطور بنوشيم و چطور بكوشيم و چطور بكشيم و چطور بميريم! اگر ما با استعداد ترين مردمان دنيا هستيم پس چرا وضعيت اقتصادمان اينقدر افتضاح است؟ چرا يك بنزين را نمي توانيم سهميه بندي كنيم؟ چرا تيم ملي فوتبالمان گند مي زند؟
خب راستش را بخواهيد من شخصا به اين نتيجه رسيدم كه ما بايد خودمان را فريب دهيم چراكه در غير اينصورت نمي توانيم زنده بودنمان را در اين شرايط تحمل كنيم! بايد قبول كنيم كه اگر رسانه هاي ما در مورد طوفان ِ اخير انگليس و ضعف كمك رساني دولت اين كشور به سيل زدگان گزارش مفصل ارائه ميدهد و از طوفان گنو در جنوب شرقي ِ ايران خودمان خبري نميدهد، يعني اينكه قصد اطلاع رساني صادقانه و مبتني بر واقعيت را دارد! بايد قبول كنيم كه نيروي انتظامي ِ ما هرچند ممكن است صوتي هاي ِ غير قابل بخششي داشته باشند ولي حافظ امنيت ما هستند. بايد قبول كنيم كه باوجود اينهمه بگيرو ببند و سركوب و اعدام و سنگسار عدالت ِ اصيل اسلامي در كشور ما جايز است. بايد قبول كنيم كه وقتي نون شب نداريم تا بخوريم بگوييم : انرژي ِ هسته اي حق مسلم ِ ماست! بايد قبول كنيم كه اگر مسئولان ِ ارشد ِ ما پسران و دختران و مادر و پدر و داماد و عروس و فك و فاميل را مي آورند و پشت ميز مي نشانند باز هم شايسته سالاري در كشور ِ ما حاكم است! بايد قبول كنيم كه اگر نماينده هاي ما در مجلس چرت ميزنند و يا به همديگر توهين ميكنند! يا رئيس شان تريبون ها را قطع ميكند! يا كشتي گيران و تكنواندو كاران ِ ما به شوراي شهر ميروند. با اين سهم ِ هنگفت از درآمد نفتي(120 ميليارد دلار) بازهم ميگويد بودجه ندارند! اما بازهم مديران مدبر و كارآمدي را دركشور به كار گرفتيم! بايد بدانيم كه اگرچه دولت ِ ما جلوي ِ گران شدن خيار و گوجه فرنگي را نمي تواند بگيرد، اما بايد بداشتن آن افتخار كنيم! حالا بماند كه فيلمي را قبول ميكنند و مجوز ميدهند و وقت اكران آن را توقيف ميكند! بماند دخالت هاي وزير ارشاد در عرصه سياست ِ خارجي بماند فشار به روشنفكران و متفكران ِ چپ بماند هزار و يك بدبختي (خوشبختي ِ) پيدا و پنهان ِ ديگر
خب فكر ميكنم مردم ِ ما كم و بيش اين قضيه را قبول كردند كه در ويترين اسباب بازي فروشي الاغ را اعدام ميكنند! و براي اينكه به خودشان موسيقي محسن نامجو را براي درك ِ بهتر حقايق گوش ميكنند تا از اينكه خودشان دارند خودشان را گول ميزنند بر خود بخندند!
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

0 comments:

 
ساخت سال 1388 سکوت.قدرت گرفته با بلاگر تبدیل شده به سیستم بلاگر توسط Deluxe Templates. طراحی شده بوسیله Masterplan. . بهینه شده برای سیستم فارسی مجتبی ستوده