Saturday, September 03, 2005

یه شب مهتاب ، ماه می‌آد تو خواب



هشتم شهریور ماه سال 81 روز تلخی برای دوستداران مرد تنهای موسیقی ایران بود.
و هنوز هم هست چرا که در این روز جسم فرهاد مهراد از زمین خاکی ما رخت بربست.مردی که ترانه هایش برای هر نسلی ماندگار است ولی افسوس که این زندگان مرده دوست ، قدر این مرد تنهای هفته های خاکستری را در زمان حیاتش ندانستند.هر چند که او یک روز بعد از انقلاب ترانه وحدت را خواند اما.15 سال برایش بهانه تراشیدند که او را در سکوت نگاه دارند.انگار قصد این بود که ساکت باشد.چه فایده که بعد از مرگش ترانه های او را از تلوزیون پخش میکردند.(1)
فرهاد از معدود کسانی بود که اشعار ترانه هایش را به واقع درک میکرد و در عمل هم به انها معتقد بود.قلم تقدیر آنقدر برایش تلخ نوشته بود که حتی مرگش نیز در غربت رخ داد جسم اش نیز در خاک همانجا اسیر شد.از آغاز فصل پائیز سال 79 که فرهاد حتی با وجود اوج گرفتن بیماریش عزمش را برای ضبط و انتشار آلبوم آمین جزم کرده بود جز مرگ هیچ چیز جلو دارش نبود ولی افسوس که دست اجل مهلت به وی نداد.

1-آقاي ضرغامي، اين روزها "شبانه" را با شعر "احمد شاملو" پخش مي كنيد: "عمو يادگار، مرد كينه دار، مستي يا هوشيار، خوابي يا بيدار؟... آخرش يه شب ماه مياد بيرون، منو مي بره از ته زندون..." كليپ هم برايش مي سازيد. كدام زندان؟ كدام ماه؟ كدام عمو يادگار؟ آقاي ضرغامي براي يك دستمال نيازي به آتش زدن قيصريه نيست. فرهاد را همچون گذشته فراموش كنيد. آنها كه بايد او را از ياد نبرند، بسيارند و بيدار. فرهاد به هيچ رسانه دولتي نيازي نداشت و ندارد..
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

0 comments:

 
ساخت سال 1388 سکوت.قدرت گرفته با بلاگر تبدیل شده به سیستم بلاگر توسط Deluxe Templates. طراحی شده بوسیله Masterplan. . بهینه شده برای سیستم فارسی مجتبی ستوده