اگر حرمت كلمه را نداشتي، كلمات نيز حرمت تو را نخواهند داشت. - هر كه فريادش «حساب» و «كتاب» داشته باشد، براي سكوتش حسابها باز ميكنند و كتابها مينويسند. - سكوت هم اقسامي دارد؛ سكوت دردمندانه در رديف شكوهمندترين شعرهاست، و سكوت بزدلانه سستترين نظمهاست كه در لرز بال مگسي فرو ميپاشد. - بعضي زبانها مار را از سوراخ درميآورند، بعضي نيز ـ خود ـ مارند و پناه بر خدا كه از سوراخ به درآيند! - انسان اگر به اندازه يك دل احساس كند آن گاه ـ شايد ـ به اندازه يك دهن حرف براي گفتن پيدا كند. - بين دل و دست هميشه فاصلهاي هست. اين فاصله را اگر خدا پر نكند، هنرمند به دوزخي سيار بدل ميشود. - واژهها آرامند و رام. ذهن و زبان توست كه گاهي از آن خنجري ميسازد، گاه كليدي، گاه مضرابي و گاه... - واژهها آويخته روحند، بنابراين از روح ذليل كلمهاي به معراج دست نميرساند. - كلمهها ـ پيش از هر چيز ـ كلمهاند. به درون كلمات آن گاه راه ميبري كه خود نيز كلمه باشي. - تفكر، قلاب ماهيت گيري حقايق است. - هنرمندي كه هر روز مد فكرش را عوض ميكند، يك «كودن مدرن» است. - شعر و شعور با هم جناسند. شاعري كه در مصراعهاي روانش اين دو را با هم نياميزد، زندگياش از پيوند لفظي و معنوي تهي خواهد بود. - خيالهاي خفته شاهكارهاي بالقوهاند. - احساس كاذب، رويايي است كه جز آشفتگي تعبيري ندارد. - هر شاعري را الهام دهندهاي است، با اين فرق كه اندكي را فرشتهها الهام ميدهند و بسياري را ابليس. - آوازهاي ماه و ترانههاي خورشيد هر دو زندگي بخشند؛ بگذاريد هر كس به رنگ و لحن خود با دنيا سخن بگويد. - انديشه لباس نيست كه هر دقيقه عوض كني، پوست است كه نوشيدن آن روزها و ماهها وقت ميبرد. - «نيچه» خوش خيال ميگفت: «شاعران اندكي لذت دارند و اندكي ملال» غافل از اين كه بسياري همان «اندكي» را ـ هم ـ ندارند. - عميقترين لحظه در زندگاني احساس بزرگ قطره بودن است در اقيانوس آرام هستي. - گناه شاعري كه نطفه احساس و انديشه را در روح خود خفه ميكند، كمتر از كسي نيست كه جنيني را سقط ميكند. - احساس كنسرو نيست كه هر وقت كه هوس كردي باز كني، خون است كه ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كار ميشوند تا قطره قطره در رگان روحت جوش و جوانه كند. - سياه بختتر از شب كوران، شاعري كه خورشيد غيب را از آسمان دل رانده باشد! - زود فراموش خواهد شد، هنرمندي كه زمان را فراموش كند. - مهم اين است كه تازگي در نگاهت باشد، ديگر هيچ چيز كهنه نخواهد بود. - شاعري كه قلبش فرسوده باشد، «قالبي» ميشود. - هر كلمه تيغي است در دست تو، اگر با آن سر ناحقي را نميتواني بريد، دلت را به نوازش آن بسپار تا شكر نعمتي كرده باشي.
0 comments:
Post a Comment