-می خواهم اینبار کاری را که درست است انجانم دهم برداشت من از درست مثل منطق صفر و یک دنیای ماشینی امروز حالت دودویی ندارد که در آن سوی دیگرش چیز دومی به نام نادرست یا همان غلط وجود داشته باشد بلکه دهها و گاهی صدها حالت دارد .اما اکنون بر آنم که بر این درست قانع باشم .اصلا هیچ کس در هیج تصمیمی نمی تواند بگوید که درست ترین راه را برگزیده.چراکه او در اصل در زمانی بر یک درست قناعت کرده و در آن لحظه (یا لحظات فکر میکرده که این بهترین اندیشه است).
علت گفتن این حرف اینست که انسان از اندیشه فردای خویش به طور کامل با خبر نیست .چون اندیشه های ما متاثر از شرایط و وقایع و رویداد های زندگی ماست و همینطور گاهی انسانهایی که ممکن است با آنها برخورد داشته باشیم.
آنگاه اندیشه ما بر دیوار ه این اندیشه ها چنگ میزند تا از آن بیاموزد و یا خود را در آن پیدا کند.گاه این اندیشه ی اسطوره ایی متعلق به ماست و ما آن را درخود می سازیم و بر آنیم تا آنگونه (یا اینگونه) باشیم.یعنی با چشمانی که خودساخته ایم و از پنجره ایی که خود یافته ایم به مسائل بنگریم و آنها را تفسیر کینم
آنگاه اندیشه ما بر دیوار ه این اندیشه ها چنگ میزند تا از آن بیاموزد و یا خود را در آن پیدا کند.گاه این اندیشه ی اسطوره ایی متعلق به ماست و ما آن را درخود می سازیم و بر آنیم تا آنگونه (یا اینگونه) باشیم.یعنی با چشمانی که خودساخته ایم و از پنجره ایی که خود یافته ایم به مسائل بنگریم و آنها را تفسیر کینم
.که این اندیشه هم همیشه ناب ناب نیست و گاه متاثر از اندیشه های دیگرانست .در واقع مجموع اندیشهایی ست که تبلور آنها را در نوشته ها گفته ها یا کرده های دیگران می بینیم و با آنها در می امیزیم و بر آنها تاثیراتی از جنس وجودی خویش می بخشیم
اما گاهی هم تاثیر اندیشه اغیار بر ذهن ما به گونه ایی میشود که اصلا به خود آن اندیشه در سطحی پایین تر بدل میگردد.چرا که آن بکارت و ناب بودن خود را از دست داده و شخص دیگری که شاید متعلق به زمان و مکان فکری ما نیست آن را خلق کرده.
اما گاهی هم تاثیر اندیشه اغیار بر ذهن ما به گونه ایی میشود که اصلا به خود آن اندیشه در سطحی پایین تر بدل میگردد.چرا که آن بکارت و ناب بودن خود را از دست داده و شخص دیگری که شاید متعلق به زمان و مکان فکری ما نیست آن را خلق کرده.
اما برای نابودی یاس و جودمان باید بر این باور باشیم که اندیشه ما بهترین است و نگران بد بودن یا نابه هنجار بودن آن از نگاه دیگران نباشیم.در صورت باور این حرف است که افراد بر عقاید خود پایبند میشوند و برای رسیدن به هدف خود از هیچ کوششی دریغ نمی کنند .وسستی و تنبلی برای رسیدن به هدف دلیلی ست بر اینکه بر صحت آن مقصد و یا اصلا در وجو آن مقصد تردید داریم انگاه هرچه در بارورکردن این اندیشه بکوشیم بر در بسته کوفته ایم و گاه با کوچکترین عامل بازدارنده از رسیدن هدف سرباز خواهیم زد...
ادامه دارد
0 comments:
Post a Comment