سلام
اميدوارم كه بابت اين تاخير در به روز رساني منو ببخشيد. بدون حاشيه ميرم سر اصل مطلب.، تو اين پست براتون آهنگ هاي كلدپلي رو براي دانلود گذاشتم.
اميدوارم كه بابت اين تاخير در به روز رساني منو ببخشيد. بدون حاشيه ميرم سر اصل مطلب.، تو اين پست براتون آهنگ هاي كلدپلي رو براي دانلود گذاشتم.
Download Cold Play's Musics
اعضای گروه Coldplay کلدپلی هيچوقت تمايل نداشتند که روزی پسران محبوب سبک راکاندرول شوند البته تا زمانيکه در بين جدولهای موسيقی سال ۲۰۰۰ امضای ملوديهای راک زده شد. گروه چهار نفره کلدپلی در ژانويه سال ۱۹۹۸ توسط Chris Martin خواننده، گيتاريست و پيانيست گروه متولد ۲ مارس سال ۱۹۷۷ در انگلستان، Jon Buckland گيتاريست گروه متولد ۱۱ سپتامبر سال ۱۹۷۷ در انگلستان، Guy Berryman بيسيست گروه متولد ۱۲ آوريل سال ۱۹۷۸ در اسکاتلند و Will Champion بکوکال (Back Vocal) و درامر گروه متولد ۳۱ جولای سال ۱۹۷۸ در انگلستان، شکل گرفت.تنها آرزوی آنها اين بود هنگاميکه در دانشگاه لندن به اجرا میپرداختند، از يک گروه کوچک محلی تبديل به گروه شناختهای شوند. اعضای گروه در سنين نوجوانی شيفته موسيقی شده بودند و هريک نواختن سازی را در همان دوران فرا گرفته بودند. موسيقی آنها تاثير گرفته از بزرگانی همچون The Stone Roses، Bob Dylan و Neil Young بود که بخوبی قابل احساس است. آنها هرگز تصور نمیکردند که روزی بتوانند با حکمفرمانيشان، صحنه موسيقی راک انگلستان را تصاحب نمايند.هريک از اعضای گروه دارای خانوادهای با درک موسيقيائی بالا بودند و آنها را در مسيری که گام برمیداشتند بخاطر خودشان و موسيقيشان حمايت میکردند. اين امر حقيقتاْ از امتيازهای بزرگ آنها بشمار میآید. کريس مارتين خواننده و اصلیترين عضو گروه، نواختن پيانو را از سنين کودکی آغاز کرد. ۱۵ سال بيشتر نداشت که شروع به نوازندگی در يک گروه کوچک نمود. وی با زمزمه اشعار دلپذير Tom Waits به آرامش میرسيد. جان باکلند گيتاريست گروه، ۱۱ ساله بود که گيتار زدن را آموخت. از قهرمانان وی در موسيقی میتوان از ستارگان بزرگ اين صنعت يعنی Eric Clapton و Jimi Hendrix ياد کرد. گای بريمن اسکاتلندی بيسيست گروه، از سنين کودکی به موسيقی علاقمند شد تا اينکه بيس را انتخاب کرد و تبديل به يکی بازوهای گروه شد. ويل چمپين درامر گروه، نوازنده چندين ساز، برنامهای برای درامر شدن نداشت تا اينکه به کلدپلی پيوست! او گيتار، بيس و هارمونيکا را بخوبی مینواخت اما هنگاميکه گروه به رسميت شناخته شد پذيرفت تا نامش بعنوان يک درامر در کلدپلی بدرخشد.موسيقی Coldplay مانند Travis غمانگيز میباشد. مثل Jeff Buckley احساسی و همانند Oasis جديد است. وقتی کلدپلی برای اولين بار وارد صحنه اجرا شد مورد تحسين همگان واقع گرديد، چون اعضای گروه واقعاْ ايدهآل بودند. آنها اولين کنسرت جديشان را در شهر منچستر انگلستان برای گروههائی که هنوز اسمی نداشتند اجرا کردند. بعد از اجراهای متعدد در سراسر انگلستان تصميم به سازماندهی آثار خود و جمعآوری آنها بصورت حرفهای گرفتن سرانجام اولين آلبوم گروه کلدپلی در نوامبر سال ۲۰۰۰ با نام Parachutes (چترهای نجات) منتشر شد. اين آلبوم کانديدای جايزه بزرگ Mercury شد. Parachutes در ايالات متحده بسرعت گسترش يافت و همين امر کافی بود تا آنها شناخته شوند و اين اتفاق به شکل عجيبی سريعاْ اتفاق افتاد. از آهنگهای برجسته اين آلبوم میتوان به Don't Panic، Yellow، Trouble و Everythings Not Lost اشاره کرد. در فوريه سال ۲۰۰۱ جايزه موسيقی بريتانيا را بخاطر اولين آلبومشان دريافت نمودند. بعد از استقبال باورنکردنی از اين آلبوم، آنها تصميم به شرکت در توری در آمريکا گرفتند که شامل ۱۰ اجرای مختلف میشد. تمام بليطهای اين کنسرتها خيلی زودتر از آنچه آنها تصور میکردند به فروش رفت.شايعه از هم پاشيدن گروه در تور آمريکا بالا گرفت. کريس مارتين مکرراْ در حال مبارزه با سرماخوردگی و بوجود آمدن مشکل برای صدايش برنامههای گروه را مختل میکرد. گروه بخاطر صدای سرما خورده کريس مجبور شد تا چندين اجرا در آمريکا و همچنين تور اروپا را لغو کند. تمام اين اراجيف از يک سو و از سوی ديگر از سرگرفتن اجراهايشان در تابستان سال ۲۰۰۱ باعث شد تا گروه با ارائه دوباره آهنگ تکی Trouble، به موفقيتهای دوچندان دست يابد.در پائيز همان سال اعضای گروه کلدپلی برای ضبط دومين آلبوم خود وارد استوديو شدند. متاسفانه بازهم شايعاتی بیپايه و اساس گريبانگير آنها شد، مبنی بر اينکه اين آخرين آلبوم کلدپلی است و آنها ديگر نمیتوانند همانند گذشته موفق باشند. عاقبت دومين آلبوم استوديوئی آنها در آگوست سال ۲۰۰۲ و با نام A Rush of Blood to the Head روانه بازار شد. اين آلبوم برخلاف تصور بدبينان به يکباره به موفقيت چشمگيری دست يافت. چه بسا اين آلبوم از لحاظ ساختار موسيقيائی در قياس با آلبوم قبلی قویتر و استوارتر ظاهر شد. از آهنگهای زيبا و تکرار نشدنی در اين آلبوم میتوان از The Scientist، In My Place و Warning Sign نام برد.در حقيقت شاهکار آنها در اين آلبوم آهنگ Clocks میباشد. اثری کاملاْ حرفهای و بینقص. متاسفانه آنقدر بازار موسيقی هیپهاپ (البته از لحاظ موسيقی و جنس آن و نه از نظر هوادار) کساد است که اين روزها هرگاه آهنگی خارقالعاده توليد میشود، سران اين سبک موسيقی، سريعاْ اقدام به استفاده تجاری از اين دسته آهنگها میکنند تا در حقيقت سوء استفاده از نام يک آهنگ بزرگ و نوشتن اشعار با سطح پائين و قرار دادن آن روی تم اصلی آهنگ، آنها را به سود برساند. متاسفانه کلدپلی از اين قاعده مستثنی نيست. گروه Stonebridge روی تم آهنگ Clocks با استفاده از DJ و شعر آهنگ Put'em High (اثر گروه Stonebridge)، هدف اصلی موسيقی اين آهنگ را به سمتی ديگر سوق میدهد. هدفی که هيچگاه مدنظر اعضای گروه کلدپلی نبوده است.بههرحال در سال ۲۰۰۳ با همکاری استاد بیچون و چرای از دست رفته، مايکل کيمن بزرگ (روحش شاد)، اقدام به اجرای سمفونيک آهنگ Politik نمودند. اجرائی تمام عيار از يک آهنگ! آنها شروع به شرکت در فستيوالها و برپائی کنسرتهای زيادی نمودند تا از اين طريق تمام شايعات قبلی را زير سوال ببرند. اجراهای موفق، يکی پس از ديگری به محبوبيت و شهرت آنها میافزود.در سال ۲۰۰۵ با قدرت تمام سومين آلبوم خود را با نام X and Y عرضه کردند. از آهنگهای زيبای اين آلبوم میتوان به The Hardest Part ،What If، Twisted Logic ،Talk و X and Y اشاره کرد. آثاری جالب و در خور گروه. به نظر میرسد که ظاهراْ چیزی جلودار کلدپلی نیست. با توجه به ساختار موسیقیائيشان در این سبک آیندهای بس درخشان در انتظار آنهاست.
ارادتمند- محمد تاج احمدي
0 comments:
Post a Comment