در طی مدتی که طرحی با نام مبارزه با بد حجابی تحت لوای امنیت اخلاقی در جامعه به صورت علنی درحال اجراست دیدگاههای مختلفی از رسانه ها و پایگاههای مردمی و غیر مردمی به سمع و نظر رسید.
اغلب رسانه های داخلی که گرایشهای چپی (بعضا موسوم به دوم خردادی) داشتن به صورت محافظه کارانه و با لحنی از بیان که به کسی برنخورد به انتقادی زیرپوستی از این طرح پرداختند. اسلامگرایان و جامعه ی روحانیت و والیان فقیه نیز غالبا به حمایت از این طرح پرداختند و به طور رسمی از نهادهای اجرائی این طرح (نیروی انتظامی و بسیج) اعلام حمایت کردند. خب هرکس با توجه به منافع و دیدگاههایش نوعی جبهه گیری در مقابل این طرح انجام داد و برخی ها هم ترجیح دادند در این برهه سکوت اختیار کنند.
یکی از مسائلی که مدتهاست فکر مرا مشغول کرده اینست که آیا تئوریسین های جمهوری اسلامی که بارها و بارها تبحر خودشان را در عرصه ی سیاست به رخ کشیده اند و ثابت کرده اند که کمتر تصمیمی را در عرصه های اجتماعی بی منظور و بی اندیشه گرفته اند چطور ممکن است به اجرای یک چنین طرح غیر کارشناسانه ای تن بدهند. طرحی که مجریان آن نیز به قطع میدانند هیچگاه نتیجه ی دائمی نخواهد داد و تنها شبیه یک مسکن بصورت مقطعی نتیجه بخش خواهد بود.
چطور میشود که باوجود اینکه در ظاهر دستگاه حکومتی ایران که از سر تا پای آن را با لباس اسلام تزئین کرده اند هشت نه سالی باشد که کمتر نهاد ، سازمان یا شخص مسئولی به فکر ِ مقوله ی دین گریزی ِ جوانان نیفتاده باشد؟
آیا گردانندگان حکومت نباید قبلا به این مسئله فکر کرده باشند که چرا چنین شد؟
آیا گردانندگان حکومت که همانا والیان فقیه می باشند نمی دانند که ایمان هیچگاه با زور و اجبار در وجود هیچکس زنده نخواهد شد؟
آیا گردانندگان حکومت نمیدانند نمی دانند که اگر ظاهر جامعه را با هر طرفندی (که برگرفته از زور و اجبار باشد) اسلامی جلوه دهند باطن آن را نمی توانند کاری بکنند؟
آیا گردانندگان حکومت نمیدانند که جمع کثیری از کسانی که مشمول چنین طرحی شده اند به خاطر از دست رفتن غرورشان و احیانا جریحه دار شدن شخصیت شان چنین رفتاری را منبعث از بی احترامی به جایگاه و شخصیت شان می پندارند؟
آیا گردانندگان حکومت نمیدانند که با چنین رفتار و برخوردی به راحتی ذهنیت جوانان را نسبت به مقوله ی دین و علی الخصوص اسلام بیش از پیش منفی تر میکنند؟
آیا گردانند گان حکومت نمیدانند که اکثریت جمعیت جوان (خصوصا جامعه ی شهر نشین) که اینروز ها در تیر راس چنین طرحی قرار گرفته اند تبدیل به انسانهایی دین گریز شده اند که دین را لااقل با این فرم رایج که زورمندانه اعمال میشود اگر در ظاهر و به خاطر گریز از تحقیر شدن می پذیرند، اما در باطن هرگز آن را قبول نکرده اند.
آیا گردانندگان حکومت که همانا اکثریت ِ شان در زمان انقلاب جزء فعالان ِ سیاسی بوده اند نمیدانند که همین جوانانی که امروز درحال (به اصطلاح ارشاد شدن و) سرکوب کردن نیازهای ِ شان در جامعه هستند دست پرورده ی دامان همین انقلاب اسلامی ایران می باشند؟
آیا گردانندگان حکومت نمیدانند که یا چیزی را نباید وارد مملکت کرد و یا اگر اجازه ی ورود آن را به مملکت میدهند با فرهنگ استفاده از آن را هم به مردم بیاموزند؟
آیا گردانندگان حکومت نمیدانند که شکست بسیاری از ادیان ( آسمانی و زمینی) و بسیاری از حکومت های مذهبی ناشی از جنگ انداختن بین دین و سایر نیازهای بشری بوده است و اكنون جمهوري اسلامي هم در چنين ورطه اي گرفتار شده است؟
آیا گردانندگان حکومت نمیدانند هنگامی که اجازه ی هیچگونه انتقادی را نسبت به این طرح یا سایر طرح های اینچنین نمیدهند و حتی علنا اعلام می کنند که با انتقاد کننده گان برخورد خواهد شد، دیگر واژه هایی مثل آزادی ِ بیان، آزادی اندیشه و حتی دمکراسی و مردم سالاری (آنهم نه در مفاهیم غربی که در همین مفاهیم اسلامی ِ خودمان) کاملا بی معنی و بی استفاده و حتی مضحک میشوند؟
مگر قرار نیست این جوانان در آینده سکّاندار اسلام و انقلاب ِ اسلامی باشند؟!
اینگونه؟
آيا گردانند گان حكومت فراموش كرده اند كه يكي از شعار ها (وفقط شعارهاي) رئيس جمهور ما اين بود"مشكلات ِ مملكت ما با تغيير لباس و مدل موي جوانان حل نمي شود" وحالا حتما به اين نتيجه رسيده اند كه دقيقا مشكلات ما در لباس و مدل موي جوانان نهفته است؟ و يك وقت خداي ناكرده نبايد فكر كنيد كه دكتر به مردم دروغ گفته امد!!!
وقتي ياد اينِ معروف دكتر احمدي نژاد در سي دي تبليغاتي ِ ايشان مي افتم حسابي خنده ام ميگيرد. گمان كنم ايشان يا خودشان اين بيانات را فراموش كرده اند يا فكر كرده اند كه مردم بيانات ِ گوهر بار ِ ايشان را فراموش كرده اند
0 comments:
Post a Comment