كلاس هاي زيادي مفيد، استاد و ...
دانشجويان ِبه شكل عروس و داماد و ...
و پاچه هاي جويده و مانتو سايز صفر
و مقنعه ي open زلف هاي در باد و ....
و بعد درس جديد: عشق در هنر بِه بِه!
و بحث هاي زيادي لطيف و آزاد و ...
دوباره مبحث تحقيق هاي ميداني
و زوج گمشده در بوته هاي شمشاد و ...
و آن برادر مؤمن هميشه با تسبيح
دعا و ذكر نموده به جان فرهاد و ...
و نيز خواهر خوبي كه عشوه مي ريزد
به پاي خنده ي خيلي مليح استاد و ....
و يك برادر ديگر كه توي چاپلوسي
ز پشت بسته دو دست هزار شياد و...
و چشم چشم دو ابرو و چند خواهر ناز
كه توي دام فرستاده هرچه صياد و ...
دوباره اردوي علمي«سفر به چزابه»!!!!
دوباره ماه عسل توي عشق آباد و ...
برادران ز قحطي رسيده ي هرروز
كه مي كشند ز سيري دوباره فرياد و ...
و آشپزان جواد ِجوان تر از معمول
سبيل قشنگ و نظرپاك و بيخودي شاد و ...
و قرمه سبزي شنبه نه! سبزي و كافور
كه مانده از تهِ ديگهاي سال هشتاد و ...
و چند آدم پررو كه باز مي گيرند
به شعر نشريه ي ما هزار ايراد و ...
كلاس حيف به پايان رسيد و ما مانديم...
و چند چشم درنده شبيه جلاد و...
0 comments:
Post a Comment