یك آینه هم تشنهء خندیدن من نیست
وقتی كه كسی منتظر دیدن من نیست
بیگـــــانگی از پردهء این پنجــــره پر زد
بیگـــــانگی از پردهء این پنجــــره پر زد
اما خبــــــری در پس پاییدن من نیست
انگـــار نه انگـــــار خـــــــدا آدمـمــان كرد
انگـــار نه انگـــــار خـــــــدا آدمـمــان كرد
در یكنفــر اندیشهء پرسیـدن من نیست
من غنچــــــه ترین حادثهء كوچهء دردم
من غنچــــــه ترین حادثهء كوچهء دردم
افسوس كسی در هوس چیدن من نیست
ــ هی موجیِِ امواج گل واشدهء عشق
ــ هی موجیِِ امواج گل واشدهء عشق
چشمت به تماشای پلاسیدن من نیست...
بگذار كه زنجیر كند شب نفســــــم را
بگذار كه زنجیر كند شب نفســــــم را
وقتی نفسی غیرت شوریدن من نیست
آی ای دل مجنون شده ام! عابر پاییز!
آی ای دل مجنون شده ام! عابر پاییز!
چیزی به زمستان و به خشكیدن من نیست...
0 comments:
Post a Comment