قضاوت در مورد خوب یابدش با شما. میپرسین چی رو میگم ؟ خب معلومه شعر ها و ترانه هامو که از این ببعد اینجا مینویسم . فقط اینو بگم که این نوشته ها به درد هیچکس نمیخوره اگه کسی خواست ازش استفاده کنه قبلش به من بگه . فکر نمی کنم کار سختی باشه. یه موقع سوء تفاهم نشه ها . آخه قبلا این اتفاق برام افتاد اون هم برای ترانه ای که آقای م.آ برای آلبومش از ما یه جورایی دزدید و بعد به نام خودش ثبت کرد. تا این فرهنگ کپی رایت بین مردم جا نیفته همین آشه و همین کاسه
فاصله
اگه یه روز فاصله ی منو خدا کمتر میشد
یا گه دستای زمین یه ذره عاشقتر میشد
اگه یه شب تو نور ماه سر به ستاره میزدم
به قلب خسته ی خودم سری دوباره میزدم
میشد واسه غربت دل دوباره فکر چاره کرد
وصیت زمستونو خط زدو پاره پاره کرد
میشد تو یاس و بی کسی حتی به دلخوشی رسید
میشد توی اوج گناه نور رخ خدا رو دید
از اینکه حرفای منو حتی منم نمیشنوم
با شک و اطمینان شب تیری تو ظلمت میزنم
دیگه داریم نزدیک میشیم به روزای مرگ زمین
تا بودن آدمکها زندگیمون یعنی همین
اینجا ردیف شعر من دشمن این آدمکهاست
کوچ ترانه های من حسرت این ثانیه هاست
حالا طراوت شبو به روز روشن نمیدم
دلخوشی این شدنو به مرگ بودن نمیدم
چشمای انتظار من به ساعتا خیره شدن
ناله ی بیقراریهام به نفسهام چیره شدن
دیگه سکوتو میشکنم تا ناز چشمات ببینه
که من همون کسی شدم که به دل تو میشینه
محمد تاج احمدی 17/4/1385
0 comments:
Post a Comment