تب و تاب دل تنگم ندیدستی در این ایام
سکوت قلب پررنجم نباید می شدن ناکام
من از شوق نیایشها در آن هر لحظه خواهشها
ندیدم ماتم دل را در این کوران خواهشها
شکستن در غبار این شکست پر نهیب دل
گزار از خویش در شام نیاز بی شکیب دل
مقرب من به درگاهش نبودستم خداوندا چه گویم چون
مرا خوانند این نا دیگران از سوگ دل مجنون
0 comments:
Post a Comment