در طي اين چند هفته ايميل هاي متعددي از سوي يكسري از بازديد كننده هاي وبلاگ داشتم كه از من درخواست كرده بودند آهنگ هاي محسن نامجو رو براي دانلود توي وبلاگ بزارم. خب حقيقتش رو بخوايد خيلي از سايت ها و وبلاگ ها هستند كه اينكار رو كردند و آهنگ هاي اين هنرمند رو توي سايت ِ شون گذاشتن. اما كيفيت كارهاي ارائه شده چندان مطلوب نيست. از طرف ديگه ايشون دنبال گرفتن مجوز براي آلبوم اول شون "ترنج" هستند به خاطر همين من چند تا از آهنگ هاي اين هنرمند رو كه درخواست كرده بودين براي دانلود ميزارم.
محسن نامجو در يك نگاه:
نام ... محسن
فاميلي...ظهوري
نام مستعار...محسن نامجو
سال و ماه تولد... اسفند ماه سال 1354
محل تولد...استان خراسان ، تربت جام
بيوگرافي نامجو از زبان خودش :
خانواده من خيلي مذهبي بودند. زماني كه در سنين كودكي و نوجواني من را تشويق ميكردند براي رفتن به كلاس موسيقي، هيچ وقت فكر نميكردند كه موسيقي را به عنوان شغل انتخاب كنم وگرنه قطعا مخالفت ميكردند. ورودي سال 73 تئاتر به دانشگاه هنر و سال 74 موسيقي به دانشگاه تهران هستم . قبل از دانشگاه كار موسيقي را از 12 سالگي با آواز و سولفژ و نتخواني شروع كردم. از همان سنين نوجواني چيزهايي كه به شكل ملودي در ذهنم شكل ميگرفت چون نتنويسي را ياد گرفته بودم يادداشتشان ميكردم كه خيلي از آنها برايم مفيد واقع شد. در دانشگاه سه تار و تار را به عنوان ساز تخصصي انتخاب كردم. تا سال 78-79 كه آماده ميشدم براي رفتن به سربازي و آشناييام با موسيقي غربي بالاخص سبك راك بيشتر شد. معلم آواز بنده ابتدا استادي بود به نام شاكري كه در تهران پيش استاد نصرالله ناصرپور رديفها را آموخته بود. من اين موهبت را داشتم كه خود استاد ناصرپور از سال بعدش از تهران به مشهد ميآمد و من دركلاسهاي ايشان شركت كردم. كلاسها در سطح بالايي برگزار ميشد و هر كسي را نميپذيرفت. تستهاي سختي ميگرفت چون عده كمي قرار بود در كلاسها شركت كنند. من كوچكترين شاگرد كلاس استاد ناصرپور بودم و چون به لحاظ يادگيري صحيح درسها، شاگرد مورد علاقه او شده بودم در خيلي از موارد از جمله مبلغ شهريه برايم تخفيف قائل شد و توانستم حدود 3 يا 4 سال در كلاسها شركت كنم. ناصرپور رديف ميرزا عبدالله دوامي را با ما كار كرد و وقتي كه كلاسها تعطيل شد هنوز يكي دو دستگاه مانده بود. من كاستهاي او را پيدا كردم و از روي آنها بقيه رديفها را كامل كردم. بعد هم كه به تهران آمدم به صورت حضوري طي چند جلسه يادگيريهايم را تكميل كردم. اين كاستها بعدها منتشر شد و در دسترس عموم قرار گرفت.
فاميلي...ظهوري
نام مستعار...محسن نامجو
سال و ماه تولد... اسفند ماه سال 1354
محل تولد...استان خراسان ، تربت جام
بيوگرافي نامجو از زبان خودش :
خانواده من خيلي مذهبي بودند. زماني كه در سنين كودكي و نوجواني من را تشويق ميكردند براي رفتن به كلاس موسيقي، هيچ وقت فكر نميكردند كه موسيقي را به عنوان شغل انتخاب كنم وگرنه قطعا مخالفت ميكردند. ورودي سال 73 تئاتر به دانشگاه هنر و سال 74 موسيقي به دانشگاه تهران هستم . قبل از دانشگاه كار موسيقي را از 12 سالگي با آواز و سولفژ و نتخواني شروع كردم. از همان سنين نوجواني چيزهايي كه به شكل ملودي در ذهنم شكل ميگرفت چون نتنويسي را ياد گرفته بودم يادداشتشان ميكردم كه خيلي از آنها برايم مفيد واقع شد. در دانشگاه سه تار و تار را به عنوان ساز تخصصي انتخاب كردم. تا سال 78-79 كه آماده ميشدم براي رفتن به سربازي و آشناييام با موسيقي غربي بالاخص سبك راك بيشتر شد. معلم آواز بنده ابتدا استادي بود به نام شاكري كه در تهران پيش استاد نصرالله ناصرپور رديفها را آموخته بود. من اين موهبت را داشتم كه خود استاد ناصرپور از سال بعدش از تهران به مشهد ميآمد و من دركلاسهاي ايشان شركت كردم. كلاسها در سطح بالايي برگزار ميشد و هر كسي را نميپذيرفت. تستهاي سختي ميگرفت چون عده كمي قرار بود در كلاسها شركت كنند. من كوچكترين شاگرد كلاس استاد ناصرپور بودم و چون به لحاظ يادگيري صحيح درسها، شاگرد مورد علاقه او شده بودم در خيلي از موارد از جمله مبلغ شهريه برايم تخفيف قائل شد و توانستم حدود 3 يا 4 سال در كلاسها شركت كنم. ناصرپور رديف ميرزا عبدالله دوامي را با ما كار كرد و وقتي كه كلاسها تعطيل شد هنوز يكي دو دستگاه مانده بود. من كاستهاي او را پيدا كردم و از روي آنها بقيه رديفها را كامل كردم. بعد هم كه به تهران آمدم به صورت حضوري طي چند جلسه يادگيريهايم را تكميل كردم. اين كاستها بعدها منتشر شد و در دسترس عموم قرار گرفت.
( او از چگونگي راهيابيش به سمت و سوي موسيقي سنتي ايراني مي گويد) آشنايي من با دنياي موسيقي با رفتن به كلاس آواز ايراني شروع شد. من از سمت موسيقي ايراني وارد دنياي موسيقي شدم، در نتيجه اطلاعات و دانش و علاقهاي هم كه در من به وجود آمد در همين سبك شكل گرفت. بعدها توانستم در خودم ذهن متكثري ايجاد كنم تا همه سبكهاي موسيقي را بپذيرم و با همه آنها به عنوان موسيقي برخوردي يكسان داشته باشم. در حال حاضر جداي از سليقه شخصي، از ديد نقد و نگاه عاقلانه نه تنها هيچ كدام از سبكهاي موسيقي براي من بيارزش نيستند بلكه همه آنها را دوست دارم و به همهشان احترام ميگذارم. حتي چيزي كه به آن موسيقي مبتذل يا پاپ، يا هر چيز ديگري ميگويند. ولي انتخاب موسيقي ايراني براي من برحسب شانس بوده است. يعني اگر من از ابتدا به جاي كلاس آواز، كلاس پيانو ميرفتم يا مثلا ساز ترومپت ياد ميگرفتم سبك و سياق موسيقيايي من هم متفاوت ميشد. من به انتخابهاي جبرگونه در زندگي اعتقاد دارم و همه چيز را در زندگي انسان اختياري نميدانم. فكر ميكنم شرايط تاثير زيادي بر چيزهايي دارد كه انسان فكر ميكند به صورت آزاد انتخاب كرده .
با دستياري چند كار شروع كردم. در فيلم «تخته سياه» سميرا مخملباف دستيار موسيقي محدرضا درويشي بودم كه هم نوازندگي كردم و هم خواندم. موسيقي چند فيلم كوتاه را ساختم. در تئاتر فعاليت كردم و براي نمايشها موسيقي ساختم كه ميتوانم به «چيزي شبيه زندگي» مرحوم حسين پناهي اشاره كنم. تا اينكه در سال 79 تصميم قطعي گرفتم تا به سربازي بروم. تا سال 81 عملا از محيط حرفهاي موسيقي دور بودم ولي دو بازدهي خوب براي من داشت. يكي تشكيل گروه راكي بود به نام «گروه ما» كه در شهر مشهد زماني كه سرباز بودم تشكيل شد و باعث تجربيات خيلي مغتنمي براي من شد. دوم آشنايي بيشتر من با موسيقي غربي بود. مقطع دو ساله سربازي فرصتي برايم پيش آورد كه من بتوانم از لحاظ ذهني اين سبك و سياق را در خودم جا بياندازم. ازسال 81 به بعد بود كه كم كم به تلفيق در موسيقي فكر كردم. تلفيق آن چيزي كه از موسيقي سنتي و بيشتر محلي ايران آموخته بودم با موسيقي راك از بهترين افتخارات من در دوران سربازي اين بود كه خدمت استاد حاج قربان سليماني در قوچان برسم و موسيقي مقاميخراساني را از ايشان ياد بگيرم. اين كه در مسير قوچان موسيقي «دورز» و «جيم موريسون» ميشنيدم و بعد در خانهاي روستايي از حاج قربان مقام الله وردي ياد ميگرفتم باعث شد تا اطلاعات خوبي در من شكل بگيرد و بتوانم اين دو نوع موسيقي را كنار هم قرار دهم.
من از نظر مالي متوسطالحال بودم. نه فقر شديد را تجربه كردهام و نه امكانات را. هميشه فكر ميكنم اگر از همان 12 سالگي كه موسيقي را شروع كردم، پيانويي گوشه خانه داشتم يكسري از ويژگيهايي كه الان در موسيقيام است، نداشتم. مثلا «عقايد نوكانتي» ساخته نميشد. موسيقيام تا اين حد نيشدار و حساسيتبرانگيز نميشد. موسيقياي ميشد مثل موسيقيهاي دكتر سرير يا محمد نوري يا خيليهاي ديگر كه موسيقيشان را موسيقي بيآزار ميدانم. براي كساني خوب است كه روي صندلي چرخدارشان بنشينند و به آب شدن قنديلها نگاه كنند و كاري هم به دور و اطراف خود نداشته باشند. از طرفي خيلي هم آدم آنارشيستي نبودم كه بخواهم اين سبك موسيقي را سپري قرار دهم و بيرق هوا كنم كه من نداي محرومينم. اين خيلي حرف بزرگي است و من خودم را در اين حد نميدانم اما در حد اشاره به زندگي شخصي خود بگويم كه در حد معمولي از امكانات زندگي بهره بردهام و ويژگي خوبي كه برايم داشته برانگيختن حساسيتهايم بود. به خاطر امكانات محدودي كه داشتم سالها صبر كردم. در همان مقاطع دانشگاهي امكان ضبط كار و ارائه كاست داشتم اما چون شناخته شده نبودم باز هم تحمل كردم تا اين مقطع كه مشكلي از جهت تهيهكننده ندارم. بهاندازه كافي شناخته شدهام تا برخي از تهيهكنندگان بخواهند روي كارم سرمايهگذاري كنند.
موسيقي نامجو چه چيز براي گفتن دارد :
محسن نامجو تاكنون 5 آلبوم تهيه كرده است و كه تنها 2 آلبوم پخش شده است. او در اين ضمينه و قاچاق سي دي هايش چنين مي گويد : اين اتفاق بدون اجازه من و تهيهكننده افتاد و براي خود من هم به صورت راز مانده. به جز حدسهايي كه در اين رابطه ميزنم، نميدانم اين اتفاق از چه راهي و چگونه افتاده است.. يكي از اين دو آلبوم قرار است توسط ناشري منتشر شود كه از اين قضيه اطلاع دارد و خوشبختانه نظر منفياي ندارد. اما آلبوم دوميكه پخش شده را به دليل اشعارش مجوز انتشار نميدهند. ( درباره دليل مجوز نگرفتن آلبوم ها نيز مي گويد ) ‹‹ البته ايراداتي كه به كارهاي من گرفتهاند فقط مسئله مضمون آنها نيست. در رابطه با جرم قطعات هم ايراد گرفتهاند. يكي از مهمترين اصلاحاتي كه به برخي كارهاي من زدهاند روي شكل ارائه آواز است. من از اين كه قسمتي از آواز ايراني مثلا درآمد چهارگاه را بخوانم و دركنارش يكسري صداهاي افكتيو مثل تقليد يك خواننده بلوز يا تقليد صداي حيوان را اجرا كنم هدفي دارم. ميخواهم راهكارهاي جديدي براي موسيقي و آواز ايراني ارائه دهم. آواز ايراني ميتواند اينگونه جذاب شود ولي اين كار باعث برخورد منفي شد و اهانت تلقي كردند. ما براي ارائه مجوز فرمهايي را بايد پر كنيم كه در آن فرمها جايي براي موسيقي من در نظر گرفته نشده. سبكهايي مثل راك، پاپ يا سنتي همان است كه هميشه بوده اما من نگاهم به آواز فراتر از اين سبكها است. من آواز را صدايي ميدانم كه از حنجره در ميآيد و حنجره هم در كليترين مفهومش ابزار صدادهي است. خواننده كسي است كه صدايي درميآورد و اين صدا ميتواند شامل آواز شجريان يا صداي افكتيو هم بشود. ولي نگاه دستاندركاران اينگونه نيست و فكر ميكنند كه چون اين موسيقي را نميتوانند جزوهيچ سبكي قرار دهند بايد برخورد منفي داشته باشند.››
موسيقي تلفيقي از ديد نامجو :
تلفيق تبديل به اپيدميزمانه ما شده است. ما نود درصد موسيقيهايي كه به شكل آوانگارد يا پيشرو ميشويم موسيقيهايي است كه به آنها تلفيقي هم ميتوان گفت. منظور جا افتاده از موسيقي تلفيقي، كنار هم قرار دادن ابزار است. يعني سه تار كنار گيتار قرار بگيرد يا گروه كر موسيقي كلاسيك كنار موسيقي راك قرار بگيرد مثل تلفيق متاليكا با اركستر سمفونيك كه «مايكل كين» رهبرياش را كرد. تلفيقي كه من هميشه به دنبالش بودم خيلي وابسته به تئوري موسيقي است. منظور من تلفيق گام است. مثلا گام موسيقي خراساني را كه در كنار گام موسيقي بلوز قرار دادم و متوجه شدم كه چقدر همخوان هستند. در اكثر قطعاتي كه به عنوان موسيقي تلفيقي ساختهام سعي كردهام كه تلفيق گام را فارغ از ابزار رعايت كنم. ميتواند هر دو گام موسيقي چه بلوز يا سنتي با سه تار يا گيتار نواخته شود. فكر ميكنم اگر اين مسئله جا بيفتد برخورد غيرمتعصبانهاي با اين مسئله بشود. اينكه وقتي سه تار كنار گيتار قرار بگيرد و هر كدام رپرتوار خودشان را بنوازند مدنظر من نبوده است. من ميخواهم رپرتوارها با هم تلفيق شوند يعني سه تار نوازندگي گيتار را تجربه كند و بالعكس.
آلبوم ترنج شامل حداقل هفت قطعه است که البته شعر هیچ کدام از این کارها از سروده های خود نامجو نیستند، چرا که گرچه به موسیقی تلفیقی و غیرمتعارف او قول مجوز داده شده اما ارشاد هنوز با اشعار تند این هنرمند جوان مشکل دارد. اشعار این آلبوم از خواجوی کرمانی، حافظ، عطار، باباطاهر و... است. شنیدن این اشعار کلاسیک به سبک نامجو و با صدای عجیب او حس تازه ای به شما می دهد که شاید تا اندازه ای هم شبیه حس غریبی باشد که سالها پیش هنگام گوش دادن به موسیقی گروه اوهام ( به زودي در همين وبلاگ مطلبي در اين زمينه به ثبت خواهد رسيد) و اشعار حافظ با صدای شهرام شعر باف به شما دست داد.نامجو از خوانندگانی است که در مسابقه های اینترنتی و زیرزمینی به دنیای موسیقی معرفی شد. ترانه بگو مگو ساخته او از طرف شنوندگان دوم شد و نامجو اولین قدم را به سمت دنیای حرفه ای برداشت.کارش را در دنیای حرفه ای با ساز زدن و خوانندگی با فیلم تخته سیاه سمیرا مخملباف آغاز کرد. بعد از آن هم نوبت فیلم های دیگری مثل برای آمدنت دعا می کنم، حفره، اقوام، در سه ثانیه اتفاق افتاد و مرگ مرگ. علاوه بر این در موسیقی تئاتر هم هشت اثر از او ساخته شده است.
ترنج
گفتا من آن ترنجم کاندر جهان نگنجم / گفتم به از ترنجی لیکن بدست نایی
گفتا تو از کجایی کاشفته می نمایی / گفتم منم غریبی از شهر آشنایی
گفتا سر چه داری کز سر خبر نداری / گفتم بر آستانت دارم سر گدایی
گفتا ما را به دلربایی چگونه دیدی / گفتم چو خرمنی گل در بزم دلربایی
گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد / گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید
گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت / گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید
ترکیبی از شعری از " خواجوی کرمانی " و دو بیت از " حافظ شیرازی "
من از نظر مالي متوسطالحال بودم. نه فقر شديد را تجربه كردهام و نه امكانات را. هميشه فكر ميكنم اگر از همان 12 سالگي كه موسيقي را شروع كردم، پيانويي گوشه خانه داشتم يكسري از ويژگيهايي كه الان در موسيقيام است، نداشتم. مثلا «عقايد نوكانتي» ساخته نميشد. موسيقيام تا اين حد نيشدار و حساسيتبرانگيز نميشد. موسيقياي ميشد مثل موسيقيهاي دكتر سرير يا محمد نوري يا خيليهاي ديگر كه موسيقيشان را موسيقي بيآزار ميدانم. براي كساني خوب است كه روي صندلي چرخدارشان بنشينند و به آب شدن قنديلها نگاه كنند و كاري هم به دور و اطراف خود نداشته باشند. از طرفي خيلي هم آدم آنارشيستي نبودم كه بخواهم اين سبك موسيقي را سپري قرار دهم و بيرق هوا كنم كه من نداي محرومينم. اين خيلي حرف بزرگي است و من خودم را در اين حد نميدانم اما در حد اشاره به زندگي شخصي خود بگويم كه در حد معمولي از امكانات زندگي بهره بردهام و ويژگي خوبي كه برايم داشته برانگيختن حساسيتهايم بود. به خاطر امكانات محدودي كه داشتم سالها صبر كردم. در همان مقاطع دانشگاهي امكان ضبط كار و ارائه كاست داشتم اما چون شناخته شده نبودم باز هم تحمل كردم تا اين مقطع كه مشكلي از جهت تهيهكننده ندارم. بهاندازه كافي شناخته شدهام تا برخي از تهيهكنندگان بخواهند روي كارم سرمايهگذاري كنند.
موسيقي نامجو چه چيز براي گفتن دارد :
محسن نامجو تاكنون 5 آلبوم تهيه كرده است و كه تنها 2 آلبوم پخش شده است. او در اين ضمينه و قاچاق سي دي هايش چنين مي گويد : اين اتفاق بدون اجازه من و تهيهكننده افتاد و براي خود من هم به صورت راز مانده. به جز حدسهايي كه در اين رابطه ميزنم، نميدانم اين اتفاق از چه راهي و چگونه افتاده است.. يكي از اين دو آلبوم قرار است توسط ناشري منتشر شود كه از اين قضيه اطلاع دارد و خوشبختانه نظر منفياي ندارد. اما آلبوم دوميكه پخش شده را به دليل اشعارش مجوز انتشار نميدهند. ( درباره دليل مجوز نگرفتن آلبوم ها نيز مي گويد ) ‹‹ البته ايراداتي كه به كارهاي من گرفتهاند فقط مسئله مضمون آنها نيست. در رابطه با جرم قطعات هم ايراد گرفتهاند. يكي از مهمترين اصلاحاتي كه به برخي كارهاي من زدهاند روي شكل ارائه آواز است. من از اين كه قسمتي از آواز ايراني مثلا درآمد چهارگاه را بخوانم و دركنارش يكسري صداهاي افكتيو مثل تقليد يك خواننده بلوز يا تقليد صداي حيوان را اجرا كنم هدفي دارم. ميخواهم راهكارهاي جديدي براي موسيقي و آواز ايراني ارائه دهم. آواز ايراني ميتواند اينگونه جذاب شود ولي اين كار باعث برخورد منفي شد و اهانت تلقي كردند. ما براي ارائه مجوز فرمهايي را بايد پر كنيم كه در آن فرمها جايي براي موسيقي من در نظر گرفته نشده. سبكهايي مثل راك، پاپ يا سنتي همان است كه هميشه بوده اما من نگاهم به آواز فراتر از اين سبكها است. من آواز را صدايي ميدانم كه از حنجره در ميآيد و حنجره هم در كليترين مفهومش ابزار صدادهي است. خواننده كسي است كه صدايي درميآورد و اين صدا ميتواند شامل آواز شجريان يا صداي افكتيو هم بشود. ولي نگاه دستاندركاران اينگونه نيست و فكر ميكنند كه چون اين موسيقي را نميتوانند جزوهيچ سبكي قرار دهند بايد برخورد منفي داشته باشند.››
موسيقي تلفيقي از ديد نامجو :
تلفيق تبديل به اپيدميزمانه ما شده است. ما نود درصد موسيقيهايي كه به شكل آوانگارد يا پيشرو ميشويم موسيقيهايي است كه به آنها تلفيقي هم ميتوان گفت. منظور جا افتاده از موسيقي تلفيقي، كنار هم قرار دادن ابزار است. يعني سه تار كنار گيتار قرار بگيرد يا گروه كر موسيقي كلاسيك كنار موسيقي راك قرار بگيرد مثل تلفيق متاليكا با اركستر سمفونيك كه «مايكل كين» رهبرياش را كرد. تلفيقي كه من هميشه به دنبالش بودم خيلي وابسته به تئوري موسيقي است. منظور من تلفيق گام است. مثلا گام موسيقي خراساني را كه در كنار گام موسيقي بلوز قرار دادم و متوجه شدم كه چقدر همخوان هستند. در اكثر قطعاتي كه به عنوان موسيقي تلفيقي ساختهام سعي كردهام كه تلفيق گام را فارغ از ابزار رعايت كنم. ميتواند هر دو گام موسيقي چه بلوز يا سنتي با سه تار يا گيتار نواخته شود. فكر ميكنم اگر اين مسئله جا بيفتد برخورد غيرمتعصبانهاي با اين مسئله بشود. اينكه وقتي سه تار كنار گيتار قرار بگيرد و هر كدام رپرتوار خودشان را بنوازند مدنظر من نبوده است. من ميخواهم رپرتوارها با هم تلفيق شوند يعني سه تار نوازندگي گيتار را تجربه كند و بالعكس.
آلبوم ترنج شامل حداقل هفت قطعه است که البته شعر هیچ کدام از این کارها از سروده های خود نامجو نیستند، چرا که گرچه به موسیقی تلفیقی و غیرمتعارف او قول مجوز داده شده اما ارشاد هنوز با اشعار تند این هنرمند جوان مشکل دارد. اشعار این آلبوم از خواجوی کرمانی، حافظ، عطار، باباطاهر و... است. شنیدن این اشعار کلاسیک به سبک نامجو و با صدای عجیب او حس تازه ای به شما می دهد که شاید تا اندازه ای هم شبیه حس غریبی باشد که سالها پیش هنگام گوش دادن به موسیقی گروه اوهام ( به زودي در همين وبلاگ مطلبي در اين زمينه به ثبت خواهد رسيد) و اشعار حافظ با صدای شهرام شعر باف به شما دست داد.نامجو از خوانندگانی است که در مسابقه های اینترنتی و زیرزمینی به دنیای موسیقی معرفی شد. ترانه بگو مگو ساخته او از طرف شنوندگان دوم شد و نامجو اولین قدم را به سمت دنیای حرفه ای برداشت.کارش را در دنیای حرفه ای با ساز زدن و خوانندگی با فیلم تخته سیاه سمیرا مخملباف آغاز کرد. بعد از آن هم نوبت فیلم های دیگری مثل برای آمدنت دعا می کنم، حفره، اقوام، در سه ثانیه اتفاق افتاد و مرگ مرگ. علاوه بر این در موسیقی تئاتر هم هشت اثر از او ساخته شده است.
ترنج
گفتا من آن ترنجم کاندر جهان نگنجم / گفتم به از ترنجی لیکن بدست نایی
گفتا تو از کجایی کاشفته می نمایی / گفتم منم غریبی از شهر آشنایی
گفتا سر چه داری کز سر خبر نداری / گفتم بر آستانت دارم سر گدایی
گفتا ما را به دلربایی چگونه دیدی / گفتم چو خرمنی گل در بزم دلربایی
گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد / گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید
گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت / گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید
ترکیبی از شعری از " خواجوی کرمانی " و دو بیت از " حافظ شیرازی "
www.namjoomusic.com اينم وب سايت اقاي نامجو
دانلود آهنگ هاي محسن نامجو :
منابع :
روزنامه حيات نو ، روزنامه هم ميهن ، سايت ويكيپديا ، سايت هومولونوس ، سايت آفتاب ، وبلاگ رضا مختاري ...
روزنامه حيات نو ، روزنامه هم ميهن ، سايت ويكيپديا ، سايت هومولونوس ، سايت آفتاب ، وبلاگ رضا مختاري ...
0 comments:
Post a Comment