گريز از عصر ارتباطات، مانع توسعهدر كشور ما هميشه پديده هاي جديد و نوين علي الخصوص در زمينه ارتباطات و اطلاع رساني نوعي چالش محسوب شده و مي شود!قطعاً قديمي تر ها واكنشهاي تدافعي وحتي قهرآميز با ابزارهاي اطلاع رساني نظير راديو، تلويزيون و حتي بلندگوها را به خاطر دارند و يا اينكه استفاده از اين ابزار نوعي غرب زدگي و هرزه گرايي محسوب می شد.كه اين موضوع نوعي information fobia يا ترس از اطلاعات در جامعه ايران است. هرچند در مورد بعضي از ابزارها و رسانه ها نظير راديو و تلويزيون اين ترس از بين رفته است ولي فراموش نكنيم كه تا اين ترس و ترديد از بين رفت زماني در حدود يك قرن گذشت!.اما اكنون اين هراس در جنس و ماهيتي جديد به وجود آمده است كه هم در بين شهروندان و هم در بين مسئولان وجود دارد در واقع شايد بتوان گفت كه اين يك مانع ذهني براي تمام ابزارها و پديده هاي جديد به ويژه در زمینه ارتباطات و اطلاعات است.
ورود اينترنت به ايران و فراگير شدن زود هنگام آن باعث بروز نوعي چالش كم فرهنگي گرديد كه هنوز هم مشهود است. اگرچه در ظاهر يك ابزار ارتباطي و اطلاع رساني بود اما به لحاظ شرايط و نحوه ورود ، ماهيت و محتواي آن يك پديده ناشناخته محسوب مي شد به نحوي كه تا پيش از پيدايش آن نحوه انتقال اطلاعات و عمومي كردن آنها به نوعي قابل كنترل و مهار كردن بود.ورود اينترنت در بسياري جوامع باعث شد دولتمرداني كه مدعي دموكراسي بودند با تلاش براي جلوگيري از بسط و توسعه آن هويت واقعي خود را نشان دهند. اما از آنجا كه ايران كشوري درحال توسعه و با حكومتي مذهبي محسوب مي شود مسؤولين بدون اينكه شناختي واقعي از اصل و ماهيت اين پديده داشته باشند آن را وسيله نوين براي تهاجم فرهنگي از سوي غربي ها محسوب كردند. (لازم به ذكر است كه راه اندازي ابتدايي اينترنت در امريكا و تحت حمايت ارتش اين كشور انجام شد). شهروندان نيز به جز تعدادي اندك تصوري گنگ و مبهم نسبت به اينترنت داشتند و به همين خاطر تمايل چنداني به آشنايي با آن را نشان ندادند.
شايد به جرأت بتوان گفت كه هم اکنون نیز تصور اكثر شهروندان از اينترنت عبارت است از تلفن ارزان به خارج از كشور، فرستادن نامه هاي الكترونيكي و امكان گپ زدن با افراد ناشناس در اتاقهاي گفتگو. نكته ديگر اين كه سطح شناخت از اينترنت عمدتاً مربوط به قشر جوان و در بسياري موارد دانشجوي جامعه است كه استطاعت مالي خريد كامپيوتر و اتصال به اينتر نت را دارند.
بررسي هاي كارشناسانه و جامعه شناختي در مورد دلايل بروز چنين معضلاتي در جامعه ما حاكي از اين است كه عوامل متعدد و متنوعي كه غالباً به هم وابسته هستند در بروز اين چالش تأثير گذار بوده و هستند كه اگر بخواهيم به طور كلي به آنها بنگريم و ريشه يابي كنيم با دو گروه عمده روبرو مي شويم:
گروه اول، كه ريشه در ساختار سياسي و ايدئولوژيك مديريتي جامعه دارد (عوامل حاكميتي)
گروه دوم، كه ريشه در ساختار اقتصادي و فرهنگي و فكري جامعه وجود دارند كه اين عوامل غالباً پيوندهايي جداناشدني و كهنه با عوامل حاكميتي دارد.
حاكميت ايران در قرن معاصر فارغ از نگرشهاي سياسي و حاكمان وقت هميشه در مقابل جريان آزاد اطلاعات واكنش نشان داده است. و اينترنت به عنوان يك محيط تعاملي و تمركز ناپذير چالشي جدي را فرا روي دولتمردان قرار داد كه بسياري از سياستگذاران حوزه فرهنگ، به دليل عدم آگاهي از فلسفه وجودي اين ابزار با شتابزدگي به مقابله با آن پرداختند كه نتيجه اين مديريت اين روزها در فیلتر کردن سايتها و وب لاگ ها كاملاً مشهود است . در حالی که اگر محدوديتهاي اقتصادي و فرهنگي و سياسي در مسير حركت متخصصان و دست اندركاران اين صنعت وجود نداشت اكنون شاهد اين گونه مسايل نبوديم.
حال اگر بخواهيم برخوردهاي شهروندان با اينترنت را بررسي كنيم به دو گروه بر خواهيم خورد كه گروه اول همان متخصصان اين صنعت هستند كه غالباً در بخش خصوصي فعاليت مي كنند.
گروه دوم كاربران نيمه مبتدي تا نيمه حرفه اي را شامل مي شوند كه اكثر به كاربردهاي غير جدي و تفنني در اينترنت نظير گپ و دوست يابي گرايش دارند و تنها تعداد كمي از اين افراد هستند كه در اينترنت به جستجو تحقيق و يا تجارت پرداخته اند و در توليد و دريافت اطلاعات به روز رسانی در زمينه هاي گوناگون مشاركت دارند كه غالباً اين افراد را وبلاگ نويسان تشكيل مي دهند اما گروه ديگر كه فاصله بسيار دور با دو گروه اول دارد و به طور تقريبي 3/2 جمعيت جامعه را تشكيل مي دهند از اينترنت تنها يك نام شنيده اند و حتي راه استفاده از آن را هم نمي دانند.
حال با اين شرايط مي توان اينگونه فهميد كه مردم كشور طبق یک عادت سنتي تمايل چنداني به تبادل و استفاده از جريان آزاد اطلاعات نداشته اند. شايد براي بسياري از پدران و مادران باور اين نكته سخت باشد كه فرزندشان در محيطي بدون نظارت اطلاعاتی قرار گيرد. از سوي ديگر عدم تمايل جامعه در تلاش و تحقيق براي به روز رساني اطلاعات و علم اندوزي است گذشته از این درگيريهاي معيشتي افراد جامعه شرايط آنها را طوري ساخته كه تمام حواس وقت و انرژيشان صرف يافتن لقمه اي نان مي شود.
اما مورد ديگر كه بسيار حائز اهميت است ضعف نظام آموزشي كشور مي باشد كه در آشنا سازي جامعه و حتي دانش آموزان و دانشجويان ما با پديده هاي نوين تكنولوژي بسيار ضعيف عمل كرده است. بسياري از مباحث مربوط به كامپيوتر در كتب درسي تاريخ مصرف ساز و كارشان گذشته است. به عنوان مثال در آستانه ورود ويندوز XP به بازار در اين كتب ويندوز 3.1 آموزش داده مي شد. از اين رو بسياري از قشر محصل و متأسفانه دانشجوي كشور با مقوله تحقيق بيگانه اند و از پديده هاي جديد تكنولوژي ارتباطات و اطلاعات چيزي نمي دانند.
0 comments:
Post a Comment