علیجواهرکلام (روزنامهنگار قدیمی) وقتی محمدحسنین هیکل (روزنامهنگار معروف مصری) را به منزلش دعوت کرد از او پرسید: شما مصریها که خودتان صاحب تمدن و فرهنگ باستانی و ریشهدار هستید چرا دنباله رو اعراب شدید و چرا اصلاً زبانتان امروز عربی شده و به جز همان اهرام و آن رودخانه امروز دیگر اثری از زبان و تمدن مصری در مصر باقیمانده است؟
هیکل که سردبیر روزنامهمعروف الاهرام و از ناسیونالیستهای زمان جمالعبدالناصر بوده در پاسخ به این سوال با سرافکندگی به علی جواهرکلام میگوید:
برای اینکه ما کسی مثل فردوسی شمارا نداشتیم!
در تقویم ایرانی، پانزدهم ماه می، بیست و پنجم اردیبهشت ماه را روز بزرگداشت فردوسی خواندهاند. فردوسی حدوداً سی سال صرف سرودن شاهنامه کرد و مهمترین انگیزهی او در سرودن شاهنامه ایراندوستی و تقویت روح آزادمنشی و استقلالطلبی ایرانیها و احیای زبان فارسی بود، اما این کار درست مخالف نقشهای بود که محمود غزنوی و خلیفهی عباسی طرح کرده و به اجراء آن مشغول بودند. برای همین فردوسی در دربار غزنه مورد بیمهری سلطان قرار گرفت.
از مهمترین داستانهای شاهنامه، داستان رستم و سهراب است. علی اوحدی، نویسنده، پژوهشگر، و بازیگر تبعیدی در مقالهای با عنوان «نگاهی به پروندهی قدیمی یک قتل» به بازخوانی این داستان جاودانه و حماسی میپردازد.
از مهمترین داستانهای شاهنامه، داستان رستم و سهراب است. علی اوحدی، نویسنده، پژوهشگر، و بازیگر تبعیدی در مقالهای با عنوان «نگاهی به پروندهی قدیمی یک قتل» به بازخوانی این داستان جاودانه و حماسی میپردازد.
رستم، «هم از بامداد» غمگین است. برای این اندوه بامدادی هیچ سببی ذکر نشده است. اندوهیست انسانی و آشنا برای همهی ما که بامدادان بسیاری اندوهگین سر از خواب برداشتهایم و سر در گریبان و بیحوصله بوده ایم. توجیهی پذیرا برای به شکار رفتن رستم؛ پهلوان غمین است و برای رهایی از این اندوه، عزم شکار می کند. شکار، کشتن و انداختن نخجیر، واکنشی پهلوانانه، نوعی برونفکنی حماسی، محمل جدا شدن پهلوان از غم یا جدا شدن غم از پهلوان است. تیر انداختن و خشم و اندوه را در تیر رها کردن، «موومان» شکار است و مقبول از نگاه سنت. شکار حیوان نوعی تخلیه و تزکیه است... ادامه
0 comments:
Post a Comment