و هنوز هم هست چرا که در این روز جسم فرهاد مهراد از زمین خاکی ما رخت بربست.مردی که ترانه هایش برای هر نسلی ماندگار است ولی افسوس که این زندگان مرده دوست ، قدر این مرد تنهای هفته های خاکستری را در زمان حیاتش ندانستند.هر چند که او یک روز بعد از انقلاب ترانه وحدت را خواند اما.15 سال برایش بهانه تراشیدند که او را در سکوت نگاه دارند.انگار قصد این بود که ساکت باشد.چه فایده که بعد از مرگش ترانه های او را از تلوزیون پخش میکردند.(1)
فرهاد از معدود کسانی بود که اشعار ترانه هایش را به واقع درک میکرد و در عمل هم به انها معتقد بود.قلم تقدیر آنقدر برایش تلخ نوشته بود که حتی مرگش نیز در غربت رخ داد جسم اش نیز در خاک همانجا اسیر شد.از آغاز فصل پائیز سال 79 که فرهاد حتی با وجود اوج گرفتن بیماریش عزمش را برای ضبط و انتشار آلبوم آمین جزم کرده بود جز مرگ هیچ چیز جلو دارش نبود ولی افسوس که دست اجل مهلت به وی نداد.
0 comments:
Post a Comment