Wednesday, November 07, 2007

دانلود موسيقي متن فيلم بيل را بكش - Kill Bill Vol 1&2


به دليل درخواست حميد خان موسيقي متن فيلم بيل را بكش1و2 را براي دانلود گذاشتم

ACKLIST VOL 1

01. Bang Bang (My Baby Shot Me Down) - Nancy Sinatra

02. That Certain Female - Charlie Feathers

03. The Grand Duel - (Parte Prima) - Luis Enrique Bacalov

04. Twisted Nerve - Bernard Herrmann

05. Queen of the Crime Council - Julie Dreyfus

06. Ode to Oren Ishii - RZA

07. Run Fay Fun - Isaac Hayes0

8. Green Hornet - Al Hirt

09. Battle Without Honor or Humanity - Tomoyasu Hotei

10. Don't Let Me Be Misunderstood - Santa Esmeralda

11. Woo Hoo - 5.6.7.8's

12. Crane-White Lightning - RZA

13. The Flower of Carnage - Meiko Kaji

14. The Lonely Shepherd - Zamfir

15. You're My Wicked Life - David Carradine16. Ironside - Quincy Jones17. Super

16 - NEU!

18. Yakuza Oren 1 - RZA

19. Banister Fight - RZA

20. Flip Sting

21. Sword Swings

22. Axe Throws


TRACKLIST VOL 2

01. "A Few Words from the Bride" - Uma Thurman

02. "Goodnight Moon" - Shivaree

03. "Il Tramonto" - Ennio Morricone

04. "Can't Hardly Stand It" - Charlie Feathers

05. "Tu Mira (Edit)" - Lole Y Manuel

06. "Summertime Killer" - Luis Bacalov

07. "The Chase" - Alan Reeves, Phil Steele and Philip Brigham

08. "The Legend of Pai Mei" - David Carradine and Uma Thurman

09. "L'Arena" - Ennio Morricone

10. "A Satisfied Mind" - Johnny Cash

11. "A Silhouette of Doom" - Ennio Morricone

12. "About Her" - Malcolm McLaren

13. "Truly and Utterly Bill" - David Carradine and Uma Thurman

14. "Malaguena Salerosa" - Chingon15. "Urami Bushi" - Meiko Kaji

Size : 67+64 Mb
ادامه مطلب

Tuesday, November 06, 2007

روشنفكر ديني كيست؟



مقاله حاضر می کوشد به دور از هر گونه تجلیل یا تحقیر بیهوده ، روشنفکر دینی را آنچنان که هست بشناساند نه آنچنان که می پسندد و از این روی می کوشد تا تصویری واقعی از روشنفکر دینی ارائه دهد این بررسی محدود به روشنفکران ایرانی در طول نیم قرن اخیر است .
در حوزه علم هر پرسش مشخصی نیازمند پاسخی مشخص است ولی پاسخ مشخص و قطعی به این پرسش که روشنفکر دینی کیست و دقیقاً چه ویژگی هایی دارد . اگر غیر ممکن نباشد دست کم بسیار دشوار است . آدمی احساس می کند تعریفی هر چقدر محققانه و علمی ارائه دهد باز ناقص و سطحی خواهد بود .این دشواری هنگامی احساس می شود که بدانیم در هر منطقه از جهان روشنفکر تعریفی خاصی دارد و حتی در میان روشنفکران هم در مورد ماهیت و رسالت حرفه شان وحدت نظر وجود ندارد . اختلاف نظر در کشور ما به مراتب بیشتر است ، تا آنجا که به افرادی عنوان روشنفکر دینی داده می شود که آنان اساساً با مقوله روشنفکری مخالفت نموده و آن را غیر دینی قلمداد می کنند .این اختلاف نظر را باید در دو عامل مهم جستجو کرد :
الف- تأثیر دین و فرهنگ بومی بر روشنفکر ب- شرایط ویژه جامعه روشنفکر

دکتر علی شریعتی « روشنفکر دینی را مصلحی در جهت تکامل دادن انسان معنا می کند » و در جایی دیگر می گوید « روشنفکران با الگوگیری از پیامبران نه جزو دانشمندان هستند و نه جزو توده منحط ، ناخوآگاه بلکه خود آگاه مسئولند که بزرگترین مسئولیت و هدفشان بخشیدن ودیعه بزرگ خدایی ، یعنی خود آگاهی به توده انسانی است »

فرد در چارچوب یک فرهنگ بومی بزرگ می شود که تأثیر مستقیم بر روی درک و بینش او از دین می گذارد . به همین دلیل اسلام یک فرد اروپایی با اسلام یک فرد آفریقایی نمی تواند کاملاً شبیه با هم باشد .
حتی ما اگر تأثیر فرهنگ بومی را هم نادیده بگیریم هر جامعه ای در مجموع نگرش و تفسیر خاصی از دین دارد که فهم مشترک جامعه از دین را تشکیل می دهد . فهم دینی مورد پذیرش جامعه به وسیله محیط فرهنگی و آموزشی به فرد منتقل می شود ، روشنفکر نمی تواند دین را تحت تأثیر فرهنگ بومی و معرفت دینی جامعه تفسیر کند بلکه او باید تنها به آموزشهای وحی که در زمان ما به قرآن و احادیث متقن محدود می شود توجه کند . ولی به هر حال باید این واقعیت را پذیرفت که روشنفکر یک انسان است و نمی توند با همه آگاهی و تیزبینی ، خود را از تأثیر فرهنگ بومی و دین موجود در جامعه اش کاملاً رها سازد ، این تأثیر پذیری مانع تصوری مشخص از روشنفکران دینی می شود .
مشکل دوم در شناخت از این قشر ، شرایط جامعه ا ای است که روشنفکر در آن زندگی می کند ، روشنفکر را در یک جامعه بسته تصور کنید که دین در این جامعه از اندیشه های زیبای توحیدی خارج شده و به یک ابزار سیاسی تبدیل شده است . روشنفکر در اولین گام برای مبارزه سعی خواهد کرد ، دین را ابزار سیاسی بودن رهائی بخشد و رهیافتی انقلابی و آزادیخواهانه از دین ارائه دهد که طرفدار قدرت سیاسی و اجتماعی مردم باشد تا از این طریق بتواند حق تعیین سرنوشت سیاسی را به عنوان یک حق الهی به مردم باز گرداند . ولی در یک جامعه دینی باز که مردم حاکم بر سرنوشت خود هستند ، هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که روشنفکر رهیافتی انقلابی و آزادی طلب از دین به دست دهد . بلکه خواهد کوشید متناسب با این جامعه آزاد حرف بزند و مسائل و مشکلات دینداری را در این قبیل جوامع شناخته و برای آن راه حلی عملی ارائه دهد .
پس از بررسی عوامل مؤثر بر اختلاف نظر روشنفکر دینی ، مجدداً به پرسش مطرح شده در عنوان مقاله باز می گردیم . جریان روشنفکری از همان ابتدا به سه گرایش عمده تقسیم شد لائیک ، مارکسیسم و نو گرایی دینی . صرف نظر از کارکرد و حق یا باطل بودن گرایشهای مذکور دو گرایش گرایش لائیک و مارکسیسم شانس چندانی نیاوردند و حوزه نفوذشان از دانشجویان و افراد تحصیلکرده فراتر نرفت . زیرا نه تنها به عقاید دینی مردم بی توجهی نشان می دادند بلکه آشکارا با خود دین مخالفت می کردند و به همین دلیل عقاید و راه حلهای آنها برای مردم قابل درک و پذیرش نبود . زنده یاد جلال آل احمد در مورد بیگانگی افکار و اندیشه های روشنفکران مارکسیست می گوید :
وقتی روشنفکر مارکسیست در زندان غرق در رویای دنیای سوسیالیستی بود مادر او در بیرون زندان برای آزادی فرزندش آش نذری می پخت .
البته مارکسیستها خود پی به بیگانگی عقایدشان در ایران برده بودند و به همین دلیل نام حزب توده را برای حزبی که تمایلات مارکسیستی داشتند انتخاب کرده اند ، ولی نوگرایان دینی با احترام و اعتقاد به سنت ها و اندیشه های دینی ارتباط وسیعی با مردم برقرار کردند و موجب رویکردی جدید و مترقی نسبت مدرنیسم شدند که میان قشر عظیمی از جامعه عملاً دین و مدرنیسم را آشتی دادند و اشتباه نخواهد شد اگر بگوییم جریان روشنفکری در ایران عموماً به همان نوگرایی دینی شناخته شده است .
سید جمال الدین اسدآبادی را آغازگر روشنفکری دینی در جهان اسلام می دانند ، شهید مطهری در این زمینه می گوید :
بدون تردید سلسله جنبان نهضت های اصلاحی صد سال اخیر ، سید جمال الدین اسدآبادی است ، او بود که بیداری سازی در کشورهای اسلامی را آغاز کرد .این جریان با اقبال لاهوری و آیت الله طالقانی و مهندس مهدی بازرگان ادامه یافت و با دکتر علی شریعتی و استاد مطهری به اوج خود رسید ، پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی و همچنین حماسه باور نکردنی دوم خرداد را باید از مهمترین دستاوردها و پیروزیهای روشنفکران دینی در ایران به حساب آورد .
ما هنوز به پرسشی که در عنوان این مقاله مطرح شده پاسخ روشنی نداده ایم بهترین و مطمئن ترین راه برای تعریف روشنفکری دینی تعریفی است که از طرف خود روشنفکران ارائه شده است . دکتر علی شریعتی « روشنفکر دینی را مصلحی در جهت تکامل دادن انسان معنا می کند » و در جایی دیگر می گوید « روشنفکران با الگوگیری از پیامبران نه جزو دانشمندان هستند و نه جزو توده منحط ، ناخوآگاه بلکه خود آگاه مسئولند که بزرگترین مسئولیت و هدفشان بخشیدن ودیعه بزرگ خدایی ، یعنی خود آگاهی به توده انسانی است » ادوارد سعید روشنفکر معاصر ، روشنفکر مسلمان را این گونه توصیف می کند : « به عقیده من نقش او این نیست که به سادگی بگوید اسلام تنها راه راست است و ، چیزی درباره برداشتهای متفاوت آن نگوید روشنفکر به هیچ وجه ناگزیر به هم سرایی با ستایشگران اسلام نیست بلکه تفسیری از اسلام را با تأکید بر ماهیت دگر پذیری آن معرفی می کند .»
سید جمال الدین اسدآبادی به عنوان روشنفکر وظیفه خود را اصلاح دنیا و آخرت مسلمانان می داند و اقبال لاهوری مسئولیت روشنفکران را در بازگشت به قرآن و درک عمیق مفاهیم آن معرفی می کند و عین القضات روشنفکر را کسی می داند که به جمال ازلی حق راه یافته باشد و جلال آل احمد رمز پیروزی و موفقیت روشنفران ایرانی را در اتحاد با روحانیون دینی می پندارد .
بطور کلی روشنفکر دینی را به عنوان یک جنبش می توان چنین تعریف کرد : مجموعه تلاشهای پراکنده اما در راستای نیروهای فکری و فرهنگی ( اعم از حوزوی یا دانشگاهی و ... ) و دارای علایق سیاسی و اجتماعی با دغدغه ها و نگره های دینی که ذیل پارادایم تجدد ( شاخه نو اندیشی دینی ) بروز یافته و منجر به تحولات فرهنگی یا سیاسی در جامعه ایران ( دست کم در سده اخیر) شده است .
ما در شناخت این قشر نمی توانیم نوع رهیافت دینی آنها را نادیده بگریم ، ما در نیم قرن اخیر شاهد برداشتهای مختلفی از دین بوده ایم ولی در یک تقسیم بندی کلی و ساده می توانیم این رهیافت های دینی را به سه نوع مهم تقسیم کنیم .
1-اسلام انقلابی : اسلام انقلابی دهه پنجاه و شصت طرفداران بی شماری پیدا کرد و با الگو گرفتن از امام حسین (ع) و ابوذر غفاری و مقداد در پی تربیت افراد انقلابی و معترض بود که بتواند وضع نامطلوب جامعه را تغییر دهند . تأثیر این رهیافت دینی در پیروزی انقلاب اسلامی و همچنین در برانگیختن احساس تعهد در مقابل جامعه که غیر قابل انکار است . برجسته ترین ویژگی این رهیافت دینی از دیدگاه فرهنگی و فکری طرح گفتمان « بازگشت به خویشتن » است که در مقابل غربزدگی مطرح می شد .
2-اسلام علمی : این رهیافت دینی در پی تلفیق اسلام و علوم جدید بود که از این طریق هم دین را از شر خرافات و جهالت نجات دهد و هم به علم هدفی سازنده ببخشد . این رهیافت می کوشید بر پایه کشف های علمی مدرن در فیزیک هسته ای ، زیست شناسی و ترمودینامیک صحت تعالیم قرآن را ثابت کند .
3-دین یا معرفت دینی : این رهیافت دینی بر این پایه استوار است که دین و معرفت دینی دو امر است . آموزه های وحی همه در زمان ما با آیات قرآنی و احادیث موثق ائمه اطهار علیهم السلام محدود می شود ثابت است ولی معرفت دینی جزیی از حوزه بزرگ تر معرفت انسانی است که در آن فرایندی دایمی از بده و بستان فکری وجود دارد. این رهیافت دینی از جدیدترین رهیافت های دینی معاصر است و به جای این که علم را با دین آشتی دهد از بکار گیری علم برای درکی عمیق تر از دین طرفداری می کند .
در پایان ذکر این نکته ضروری است که برخی آگاهانه می کوشند تعریفی از روشنفکر دینی به دست بدهند که روحانیون را شامل نشود ما نباید فراموش کنیم که خواستگاه اصلی این جنبش حوزه های علمیه بوده است . بسیاری از روحانیون در تاریخ کشورمان نقش روشنفکر دینی را ایفا کرده اند کتمان این واقعیت تاریخی نوعی فریبکاری آشکار است . ما به عنوان افرادی دیندار اگر بخواهیم آهنگ پیشرفت این جنبش دینی را سرعت بخشیم و راه را برای ورود مؤثر در جامعه هموار کنیم نمی توانیم آن را به افرادی خاص محدود کنیم .
ادامه مطلب
 
ساخت سال 1388 سکوت.قدرت گرفته با بلاگر تبدیل شده به سیستم بلاگر توسط Deluxe Templates. طراحی شده بوسیله Masterplan. . بهینه شده برای سیستم فارسی مجتبی ستوده